“ایران را چرا باید دوست داشت؟”
نوشتار زیر که به نقل از آقایان دکتر محسن میلانی و تورج دریایی است، نوشته دکتر حسین کمالی است با عنوان ” ایران را چرا باید دوست داشت؟”. این نوشته در بحبوحه تحریم های ظالمانه دولت آمریکا و مثلث شر ترامپ، بولتون و پمپئو و شرارت های “تیم بی” و براندازانی چون سلطنت طلب ها، مجاهد ها(منافقین)، هخا، فرشگرد و شمدگ که پیامدهای هر نوع حمله نظامی آمریکا به ایران را با تلفات سالانه تصادف های جاده ای مقایسه می کنند و بیشرمانی چون مریم معمارصادقی که خواهان بمباران ایران هستند، علیرغم آنکه با بخش هایی از این نوشته موافق نیستم، نشان می دهد که چرا بایستی ایران را دوست بداریم و به آن خدمت کنیم و چالش های کشورمان را خودمان حل کنیم حتی اگر در غربت باشیم.
@EmadibaygiGleam
@DrEmadiBaygi
دکتر حسین کمالی
?در قسمتی، فروغی نوشته بود: “از این گذشته از ایرانیان هرگاه فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و به جبر یا به اختیار به ممالک دیگر مهاجرت کردهاند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده، حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بودهاند.”
?اگر فروغی امروز زنده بود، یقیناً آه میکشید از اینکه میدید اوضاع نامساعد ایران ما چگونه برای بعضیها موقعیتی فراهم کرده تا به نرخ روز نان بخورند و برای رسیدن به مال و مکنتی خرد، کتابها بنویسند و فیلمها بسازند تا ثابت کنند ایران در این چند دهه ویرانهای بیش نبوده و ملاها ملک و ملت را بلازده کردهاند. شاید این افراد فکر میکنند که اگر برای دوستان فرنگیمان از مصائب و فلاکتها بگوییم، آنها با بمبهای قرن بیست و یکمی ایران را گلستان میکنند. یا شاید خیال میکننند فرنگیها دلشان برای ما جهان سومیها بسوزد و همان کاری را انجام دهند که برای عراقیها و افغانها و سوریها و مردم لیبی انجام دادند. خیلیها طعم بمباران را چشیدهاند اما شاید تجربهٔ هرج و مرج و نا امنی را نداشتهاند. این را میتوان از دوستان همسایه که فرنگیها برایشان دمکراسی آوردهاند پرسید. شاید هم فکر میکنند که با سر دادن آه و ناله در تریبونهای فرنگی به زبانهای فرنگی، به آنها اعتنا میکنند و، مانند سیرکی که حیوانها را در آن میچرخانند، آنها را نیز در تورهای امضای کتاب در دانشگاهها و کتاب فروشیها و فستیوالهای فیلم دور میگردانند تا به جایی برسند و مطرح شوند. یعنی به حساب بدنامی کشورشان و فرهنگ و تمدن ایران زمین خودشان را از نردبام ترقی بالا بکشند.
?بسیاری از ما ایرانیان، به سبب وقایع این چهار دههٔ اخیر صدمه دیدهایم. خانوادهٔ من نیز استثنا نبوده: از باختن ملک و املاک گرفته تا دستگیری و زندان اعضای خانواده و توهین و فشار و …. به یاد دارم چند سالی پس از اینکه از فرنگ به ایران برگشته بودم، در سال سوم راهنمایی، ناظم ما هر روز چند تنی از ما را به جلوی صف میآورد و با لحن تحقیرآمیزی میگفت که چرخ انقلاب ما را خرد خواهد کرد و پایانبندی حرفهای گهربارش هم تکبیر مرگ بر آمریکا بود. به ما اتهام غربزدگی میزدند و انواع فشارهای روحی را هم باید تحمل میکردیم. حال آیا رواست که من اینهمه را به انگلیسی بنویسم؟ برای چه بنویسم و برای که؟ که آخر چه شود؟
?من هرگز حاضر نیستم که این داستانها را در ساز و دهل کنم و به زبان فرنگی بنویسم که ای وای بر ما چه گذشته است، مگر آنکه در این حدیث پند و اندرزی باشد که دیگران بیاموزند. اگر ما مشکلی با خودی داریم باید خودمان آن را حل کنیم. اگر طرف ما خشونت میورزد با خشونت متقابل کار حل نمیشود. بهعنوان یک تاریخدان میتوانم بگویم مشکل خاورمیانه با تکرار و تعدد خشونت حل نخواهد شد. خارجیها نیز دلشان فقط برای کشور خودشان میسوزد و منافع خودشان مهم است.
?ای کسانی که در خارج نشستهاید! اینهمه از ایران بد ننویسید و بد نگویید. اگر دائماً از ملاها شکایت دارید، دستکم انتظار نداشته باشید نام ایران بر زبان فرنگیان به تحقیر آلوده نشود و ایرانیان را غارنشین نشمارند. اگر ایران بد است، در عوض، دستی بالا بزنید و به اندازهٔ سواد و توانایی خود کمی کمک کنید که آباد شود. اگر مثل من معلم هستید بنویسید و به دانشجویان کمکی کنید. اگر پزشک هستید پزشکی کنید و به بیچارگانی که پول دوا و درمان ندارند در ایران برسید. اگر مدرسه کم است مدرسه بسازید. البته میدانم که کسانی هستند که این کارها را انجام می دهند و من نیز حقیقتا به آنها احترام می گذارم.
دوستان: ایران این گونه آباد می شود!
@EmadibaygiGleam
@DrEmadiBaygi