مجتبی عمادی

?آخرین تکذبیه ای که به وقوع پیوست، ماجرای نامه معاون وزیر بهداشت به رئیس جمهور بود که در آن به شروع بیماری مربوط به ویروس کرونا اشاره کرده بود. کمی قبلتر، ماجرای ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراین و کمی قبلتر از آن ماجرای گران شدن بنزین بود که شخص دوم مملکت، خودش روز جمعه متوجه شده بود که بنزین گران شده است!
?فردی در خانواده ای مبتلا به یک بیماری بدون درمان موثر مثل گلیوبلاستوما-کشنده ترین سرطان مغز- می شود؛ خانمی مبتلا به سرطان پیشرفته پستان می شود و موارد دیگر. در چنین مواقعی خانواده فرد و پزشک معالج آیا حقیقت و پیش آگهی (پیامد نهایی) بیماری را صریح به خود بیمار می گویند؟ تا آنجا که تجربه ام نشان می دهد و نیز در کلاس هایم منجمله ژنتیک سرطان از دانشجویان پرسیده ام، پنهانکاری را جهت حفظ روحیه فرد مبتلا انتخاب می کنند. وقتی که از مزایای گفتن حقیقت برایشان می گویم، هر چند که مردد می شوند؛ اما همچنان بر نگفتن حقیقت به خود بیمار جهت حفظ روحیه اش تاکید دارند.
?آنان که در بخش های مختلف کشور اعم از دولت، مجلس و قوه قضائیه مشغول به کارند از اعضای جامعه ای هستند که تقریبا به طور غالب نظرشان آن است که نگفتن واقعیت های تلخ جهت حفظ روحیه افراد اهمیت دارد. چنین می شود که پنهانکاری جهت حفظ روحیه جامعه تبدیل به یک ارزش و رویه می شود. بعلاوه تا آنجا که می دانم، در سریال ها و فیلم های سینمایی نیز به دنبال پایانی خوش هستیم؛ انگار حوادث سخت و تلخ تاریخ پر فراز و نشیبمان باعث شده است که تا حد ممکن از واقعیت تا زمانیکه چون آوار بر سر خراب نشود، بگریزیم.
?عطار در منطق الطیر داستان پرندگانی را نقل می کند که می خواهند به کوه قاف بروند و سیمرغ-پادشاه پرندگان- را بیابند. پس از طی مراحلی، فقط سی پرنده به قله قاف می رسند و خود را در آینه می بینند! نهادهای مختلف در کشور از مردمانی شکل گرفته است که تقریبا به طور غالب طرفدار نگفتن صریح واقعیت های سخت و تلخ است. پس چرا بایستی از اظهار نظرهای وزیر صمت، نفت، بهداشت، رئیس جمهور که واقعیات سخت و تلخ را صریح نمی گویند، تعجب کنیم.
?در هر حال نکته ای مهم وجود دارد. چنانکه فرزندان یک خانواده که خویشاوندان درجه یک محسوب می شوند و پنجاه درصد اشتراک ژنتیکی دارند، روحیات و حالات مختلفی دارند؛ جامعه نیز از تنوع به مراتب بالاتری برخوردار است؛ به خصوص آنکه اکنون علاوه بر آنان که تجربه مستقیم حضور در کشورهای توسعه یافته را دارند، انقلاب چهارم صنعتی در شکل فناوری دیجیتال، ارتباطات محدود به شکل حضور مستقیم را دگرگون نموده است و افراد به سرعت از وقایع در خارج از مرزهای کشورشان آگاه می شوند. آنچه در کشورهای توسعه یافته اولویت است، گفتن حقایق سخت و تلخ به جامعه است؛ حتی اگر دولتها نگویند، افرادی چون جولیان آسانژ دست به انتشار اسناد می زنند. در هر حال، در حوزه بهداشت و سلامت، تا آنجا که می دانم دولتها پرده پوشی نمی کنند، و به سرعت دست به اقدام می زنند چنانکه در چین، ووهان قرنطینه شد، بیمارستانی در نه روز ساخته شد و موارد دیگر.
✨گفتن حقیقت تلخ و سخت مزایایی فراوانی دارد که بزرگترین آن جلب اعتماد عمومی و مواهب حاصل از آن است؛ نتیجه داستان چوپان دروغگو و حقیقت ورشکستگی انرون را به خاطر بیاوریم! ما نیاز داریم در آموزش و پرورش، آموزش عالی و تلویزیون، به طور جدی به آموزش گفتن حقایق تلخ و سخت بپردازیم؛ ایران نه چون انگلیس در یک جزیره است؛ نه چون کشورهای اروپایی از همسایگان به نسبت توسعه یافته ای برخوردار است؛ نه از فراوانی آب برخوردار است و موارد دیگر. منظورم آن است که وضعیت ژئوپلتیک ایران و غلبه بر ابرچالش های آن، حقیقت گویی را می طلبد؛ هر چند که آن حقیقت چون پایان فیلم متری شیش و نیم، تلخ و گزنده باشد.
@EmadibaygiGleam