رویای آن فوق لیسانس شیرین!
مجتبی عمادی
?احتمالا ماجرای نماینده منتخب تفرش در مجلس یازدهم را شنیده‌اید. پس از کش‌و‌قوس اندکی که به نظرم پیشرفت خوبی در این زمینه بود، سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که مدرک ارائه شده از سوی این نماینده منتخب معتبر نیست و لذا لازم است تا انتخابات در حوزه تفرش دوباره برگزار شود (https://www.borna.news/بخش-سیاسی-۳/۹۹۵۶۵۲-ماجرای-مدرک-تحصیلی-نماینده-منتخب-مردم-تفرش). از اینکه چگونه هزینه مجددی برای برگزاری انتخابات در آن حوزه بایستی به انجام برسد می‌گذرم. به اینکه روند چند مرحله‌ای احراز صلاحیت هم نتوانسته این شرط اصلی ورود به انتخابات را به دقت چک کند می‌گذرم.
?به عنوان یک دانشگاهی که فرصت دوباره دانشجو بودن در دهه نود را هم داشتم، شگفتی‌ام از این واقعه وقتی بیشتر می‌شود که با گسترش کمی مراکز آموزش عالی، اکنون گرفتن مدرک کارشناسی ارشد چنان کار سترگی نیست که مثلا در دهه‌های قبل بود. آنچه که رخ داده آن است که این نماینده منتخب از مرکزی در خاش مدرک خود را گرفته است که مورد تایید وزارت علوم نیست یا چنانکه برخی نوشته‌اند اصلا وجود خارجی ندارد! پدیده‌ای تقریبا مشابه ثامن الحجج البته در مقیاس سیاسی! اینکه چرا در کشورمان با پدیده‌های چنین عیان غیرقانونی، برخورد مناسب صورت نمی‌گیرد تا بالاخره در یک جایی مثل بهمن فرو آید را هم کاری ندارم!
?آنچه دوست دارم بیشتر به آن بپردازم، شرط داشتن مدرک فوق لیسانس برای ثبت نام در انتخابات مجلس است. به نظر شرط خوبی است؛چرا، چون ما دوست داریم افراد تحصیلکرده را به مجلس بفرستیم تا تصمیم‌هایی بهتر برای اداره کشور بگیرند. به نظر شما آیا پس از تصویب و اجرایی شدن این قانون، مجلس به اصطلاح دکترها و مهندس‌ها تصمیم‌های بهتری گرفته است؛ قوانین موثری تصویب کرده است؟ بهتر نظارت کرده است؟ مسیر بهتری برای رشد، پیشرفت و توسعه (رپت) را برای نهاد دولت ریل گذاری کرده است؟ به نظرم جواب منفی است!
?فرض کنید می‌خواهیم یک انسان، یک شامپانزده و یک مگس بسازیم. ما از لحاظ ژنتیکی و سلولی می‌دانیم که هریک از سلولهای ویژه‌ای ساخته شده‌اند که قابل شناسایی از یکدیگر هستند. پس، اینکه بخواهیم انسان بسازیم به دسته‌ای از سلولها نیاز داریم که متفاوت از سلوهای شامپانزده و مگس خواهند بود؛ هر چند که میزان تفاوت بین ما و خویشاوند نزدیکمان کم است؛ اما جدی و موثر است که ما انسان شده‌ایم و آنها شامپانزده. به عبارت دیگر، ساختن یک موجود زنده خاص نیاز به مصالح خاص دارد!
?جامعه، از انسانهای مختلفی ساخته می‌شود که نه تنها از لحاظ ظاهری، شخصیتی با یکدیگر تفاوت دارند که ژنتیک آنان نیز متفاوت است. این تفاوتها، البته به علت نیاز انسان به میانکنش با دیگران منجمله در قالب شبکه‌ها جهت زنده ماندن در محیط کاملا ضروری است. در طبیعت، آن هنگام که شرایط تغییر می‌کند چنانچه در گنجینه‌ی ژنتیکی جمعیت اعضای آن گونه فاکتورهای ژنتیکی وجود داشته باشد که در هنگام حضور در زادگان و بروز یافتن باعث شود آن زادگان بهتر بقا یابند و تولیدمثل کنند، آن گونه می‌تواند از گزند حوادث جان سالم بدر برد و البته با تغییراتی نسبت به قبل همچنان به بقایش ادامه دهد؛ البته شاید در قالبی جدید. پس، دوباره می‌بینیم که چونان حالت قبل که برای ساختن یک موجود به عناصر خاص نیاز داریم؛ برای ساختن اجتماع شایسته هر موجودی هم به عناصر خاص نیاز داریم.
?آحاد جامعه، اگر اصل پاره‌تو را ببینیم، تا بیست درصد افراد جامعه، نیاز است تا به دو ویژگی مجهز شوند تا بدون نیاز به تصویب قوانینی صوری چون دارا بودن حداقل مدرک فوق لیسانس برای ورود به مجلس، شاهد نظام تصمیم‌گیری مناسب که باعث رپت کشور شود باشیم: روش علمی و تفکر انتقادی. روش علمی و تفکر انتقادی لازم و ملزوم یکدیگر هستند و عامل اصلی پیشرفت علمی تا قرن هشتم هجری برای مسلمانان و از قرن هفدهم به این سو به طور عمده برای غربیان بوده است. این دو ویژگی، چنانچه دوره‌های تحصیلی تا لیسانس با کیفیت برگزار شود به خوبی می‌تواند در فرد نهادینه شود و چنانکه فردی بخواهد در عرصه عمل در حوزه دانش و پیشرفت علم از آن استفاده کند، این مهم در دوره‌های فوق لیسانس و دکتری تخصصی به انجام می‌رسد و بلوغ می‌یابد.
?بنابر آنچه ذکر شد، بخش‌های مختلف جامعه لازم است ضمن دارا بودن ویژگی‌هایی مشخص با یکدیگر تعاملی پویا و هم‌افزا داشته باشند تا جامعه به سوی رپت برود. قرار دادن شروط صوری چون مدرک فوق لیسانس حتی اگر باعث شود مغزهایی به مانند بوعلی‌سینا در نظام تصمیم‌گیری مشغول به کار شوند، تا سایر بخش‌ها متناسب با آن توسعه نیافته باشند، از آن مغز کار زیادی برنخواهد آمد.
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi