طب سنتی در مقابل طب جدید
✍️علی مرادی مراغه ای
?تنش هایی که گاها بین پزشکی سنتی در مقابل پزشکی جدید دیده میشود مانند سوزاندن کتاب هاریسون و حواشی آن در روزهای آغازین بهمن۹۸و یا اظهار نظرات برخی از نمایندگان طب سنتی در مقابل بیماری کورنا و غیره…مختص امروز نبوده بلکه از تاریخ دویست ساله برخوردار است یعنی از وقتی که طب جدید اروپایی وارد ایران شده و از زمانی که دارالفنون در ایران بوجود آمد موانع و مخالفتهای جدی در مقابل آن وجود داشت و طیفهای مختلفی در مقابل دارالفنون قرار داشتند این مخالفتها و سنگ اندازیها باعث شد دارالفنون ايران که به پایمردی امیرکبیر حتی دو سال زودتر از دارالفنون توكيو ژاپن تاسيس شده بود پیشرفت نکند و البته مرگش در حمام فین کاشان نیز در این عدم پیشرفت دخیل بود.
?دكتر پولاك معلم طب ، جراح و طبيب مخصوص ناصرالدين شاه بود وى جزو گروه معلمانى بود كه اميركبير براى تدريس در دارالفنون از اتريش به ايران دعوت كرده بود(شهیدی،سرگذشت تهران…ص ۱۰۶) اما این گروه زمانی به تهران رسیدند که امیرکبیر مغضوب و از صدراعظمی معزول شده بود دكتر پولاك در اين باره مى‌نويسد:
«در بيست‌وچهارم نوامبر ۱۸۵۱ به تهران رسيديم پذيرايى سردى از ما شد، احدى براى تهنيت به استقبال ما نيامد و به زودى آگاه شديم كه صحنه در اين فاصله به زيان ما تغيير كرده است چند روزى پيش از ورودمان، اميركبير در اثر توطئه‌هاى داخلى دربار دچار بی مهرى شاه شده بود…»(سرگذشت تهران…ص ۱۱۸)
?برجسته ترین مخالف دارالفنون خود میرزاآقاخان نوری بود که چون دشمن امیرکبیر بود و پس از کشته شدن امیرکبیر جانشین او شد عمدا میکوشید تمامی نشانه ها و آثار امیر را نابود کند همچنین، از مخالفان اصلی دارالفنون، خود انگلیسیها بودند که چون معلمان دارالفنون اتریشی بودند در نتیجه مخالفت میکردند حتی سرهنگ شیل انگلیسی به شاه توصیه میکرد که بهتر است دارالفنون را ببندد چون به ضرر سلطنتش است که البته ناصرالدین شاه مقاومت کرد.
?سنتی ها نیز سرسختانه مخالف دارالفنون بودند چرا که در پی آموزش فرهنگ غربی بود اما یکی از گروههای اصلی مخالفین دارالفنون ، طرفداران پزشکی سنتی بودند که شغل خود را در خطر می دیدند و در نتیجه، به مخالفت با دارالفنون می پرداختند چون دارالفنون، پزشکی اروپایی را آموزش میداد مخالفت این گروه قدرتمند باعث شد که در کلاسهای پزشکی دارالفنون، مدتها تنها به تدریس نظری اکتفا کرده و از ترس تکفیر شدن از هرگونه تشریح و کالبدشکافی پرهیز می نمودند و همین باعث شد که چندان پیشرفتی نکند البته خوشبختانه در ۱۲۳۲ش یکی از بیگانگان مسیحی به طرز مشکوکی درگذشت و بازماندگانش براینکه علت مرگش را بدانند از دکتر پولاک خواستند کالبدشکافی کند و بدین ترتیب اولین کالبدشکافی توسط دکتر پولاک و با حضور شاگردان دارالفنون در ایران صورت گرفت و با تأسيس مريضخانۀ، دولتى دكتر پولاك شاگردان دارالفنون را براى آموختن طب تجربى به آنجا مى‌برد و خودش هم كار جراحى را انجام مى‌داد.(آدمیت، اميركبير و ايران…ص ۳۳۵)

?البته این محدودیتها و مخالفتها تنها مختص رشته طب نبود بلکه برخی رشته های دیگر را هم کم و بیش در برمیگرفت که از نمونه های برجسته آن میتوان به اجرای تئاتر اشاره کرد از متعلقات دارالفنون، تالار تاترى بود كه به ملاحظۀ عقايد دينى متروك افتاده و فقط گاهی نمايشهاى خصوصى براى شاه و رجال دولت بوسيله «لومر» فرانسوى، معلم موزيك و مزين الدوله(نقاشباشى) در آن اجرا میشد که پس از چندى به جاى تاتر،نمازخانه‌ شد و شاگردان، نماز ظهر را در آنجا میگزاردند(همان منبع…ص ۱۲۲)
http://www.upsara.com/images/q757590_1.png