پزشکان: آخرین بازماندگان سنتی درس خواندن
مجتبی عمادی

?برنامه مناظره شبکه اول که با مناظره های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ شروع گردید، اتفاقی بسیار مبارک برای ایرانیان بوده است. مناظره های رو در روی چهره های سیاسی برای پست های سیاسی چون ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس به شدت جهت آگاهی عموم مردم از افکار، استراتژی ها، برنامه ها و نحوه عمل و تصمیم گیری آنان و پیگیری های بعدی مفید است. به نظرم اشکالی که به این موضوع وارد است، زمان اندک اختصاص یافته به نامزدهای تعیین صلاحیت شده توسط شورای نگهبان است. پیشنهادم در این فقره آن است که نامزدهای ریاست جمهوری یکسال قبل و نامزدهای نمایندگی مجلس شش ماه قبل از برگزاری انتخابات توسط شورای نگهبان تعیین صلاحیت شوند تا بستر مناظره های بیشتر و لذا ارزیابی دقیق تر نامزدها توسط مردم فراهم شود.
?جمعه شب مورخ ۲۱ تیر ماه ۹۸، ساعت یازده و نیم شب، به صورت اتفاقی تماشاگر برنامه مناظره در شبکه اول بودم. این دسته از مناظره ها، مربوط به چهره های سیاسی و کسب پست های مربوط نیست؛ بلکه به چالش های مختلف کشور در حوزه های اجتماعی و اقتصادی اختصاص دارد که با دعوت از افراد حقیقی و حقوقی مختلف برگزار می گردد. برنامه جمعه شب به ظرفیت پذیرش رشته های پزشکی اختصاص داشت که با حضور چهار مهمان برگزار شد (https://www.telewebion.com/episode/2070525). با شما موافقم که ساعت پخش چنین برنامه مفیدی در ساعت پایانی یک روز تعطیل که فردایش اولین روز کاری هفته است، کاملا نامناسب است.
?چهار مهمان برنامه جمعه شب عبارت بودند از یک جامعه شناس، یک اقتصاددان، یک پزشک متخصص بیهوشی و یک دندانپزشک. چنانچه برنامه را دیده باشید، مشاهده کردید که مباحث به شدت چالشی و به نظرم کاملا دوقطبی گردید. مجادله ها چنان بالا گرفت که برای چندین بار دندانپزشک حاضر، قصد ترک مناظره را داشت.
?دو مهمان حوزه علوم انسانی اعتقاد داشتند که بر اساس آمار و مستندات موجود، انحصار در صنف پزشکان باعث ورود قطره چکانی طالبان شده است؛ لذا بازاری انحصاری با مواهب فراوان را برای دانش آموختگان فراهم آورده است. از طرف دیگر دو پزشک حاضر، معتقد به انحصار نبودند، آمارهای ارائه شده توسط متخصصان حوزه علوم انسانی را اشتباه می دانستند، به ناکارآمدی جدی در توزیع پزشکان در کشور اشاره می کردند و برخی از پزشکان را محق دریافت کارانه های چند ده میلیونی منجمله در مناطق محروم می دانستند.
?می دانیم که تقاضای کاملا متورمی برای ورود به رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی-با اولویت مشخص پزشکی- در کشور وجود دارد. این تقاضا در سال های اخیر روندی به شدت نگران کننده یافته است تا آنجا که دانش آموزان یا دانشجویان مشغول در رشته های مربوط به ریاضی و فیزیک را به خود جلب نموده است. چرا چنین تقاضای متورم بدون پاسخی در این عرصه در کشور وجود دارد؟ به نظرم تنها رشته باقی مانده تقریبا بدون دست انداز در کشور غیرتوسعه یافته ایران که با مولفه های فرهنگی-اجتماعی “درس بخوان تا موفق شوی” همخوانی دارد، پزشکی است. به همین دلیل جامعه ایرانی سوق یافته به ثروت، با دیدن پزشکان پولدار سوار بر ماشین های میلیاردی بیش از بیش خواهان ورود فرزندانشان به چنین شغل تضمین شده ای با درآمدهای بالا خواهند بود. اما آیا تمامی پزشکان، درآمدهای میلیونی و میلیاردی دارند؟ آیا مشکل اصلی، کم بودن ظرفیت پذیرش رشته های پزشکی است؟
?چنانکه قبلا در همین کانال نوشته ام (منجمله “اندر حکایت استعفای وزیر بهداشت”)، ساختار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با ادغام های افقی و عمودی صورت گرفته در آن از دهه ۶۰ شمسی تاکنون، چونان شرکت نفتی استاندارد اویل آمریکا در اوایل قرن بیستم میلادی گردیده است که نماد مونوپلی (انحصارگرایی) است. انحصاری این چنینی را با اختاپوس نمایش می دهند که کنترل همه چیز را در اختیار می گیرد از کسب و کار گرفته تا سیاست و اجتماع را. کدام وزارتخانه را سراغ دارید که نیروهای مورد نیاز بخش دولتی و خصوصی را خود پذیرش کند، خود تربیت کند و خود در بخش های مربوط به کار گیرد؟ کدام دسته از متخصصان کشور، در کنار داشتن یک نظام صنفی در بخش خصوصی، وزارتخانه ای و کمیسیونی همگن در مجلس را دارا هستند؟ ظنز نیست که وزاری بهداشت و نمایندگان پزشک مجلس که مشاغلی دولتی محسوب می شوند، همچنان عضو آن سازمان صنفی خصوصی باقی می مانند؟ این انحصار به علوم پایه نیز سرایت کرده است؛ آنجا که شاغلان ژنتیک آن وزارتخانه بازاری انحصاری با مواهب مادی برای خود ایجاد نموده اند و جامعه را از مواهب بازاری رقابتی- با منع ورود دانش آموختگان وزارت علوم در این عرصه- بی بهره نموده اند.
?آیا صرف افزایش پذیرش، مشکلات عرصه درمان را مرتفع خواهد نمود؟ مخالفان معمولا به کیفیت دانش آموختگان اشاره می کنند. آیا کیفیت فقط برای رشته پزشکی اهمیت دارد؟

به نظرم در این فقره جامعه به شدت دچار سوگیری است. بله، قطعا کیفیت مهم است؛ اما برای تمامی دانش آموختگان. مهندس بی کیفیت پل ها، ساختمانها و تجهیزات را می سازد که به آسانی در مقابل سیل و زلزله نابود می شوند؛ معلم بی کیفیت دانش آموزانی را تربیت می کند که حس رشد و پیشرفت ندارند و پزشک بی کیفیت، جان بیماران را می گیرد. تنها تفاوت در شدت و وسعت خرابی دانش آموختگان بی کیفیت است. از هم گسیختن آموزش عالی توسط دو پزشک در دهه ۶۰ شمسی، به ایجاد دانشگاههای با صفتی چون علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی، فرهنگیان، جامع علمی و کاربردی و … انجامیده است که چالش های کنونی را پیش روی ما گذاشته است.
?آیا تمامی پزشکان، دندانپزشکان، داروسازان و متخصصان علوم پایه زیست پزشکی از انحصار به یک میزان بهره مند شده اند؟ آیا تمامی آنان شیفته سود هستند و به انباشت ثروت می اندیشند؟ آیا تمامی آنان از مرفهان بی درد هستند؟ آیا جامعه در گرایش پزشکان به تجمل گرایی نقشی نداشته است؟ آیا اگر هم اکنون، تمامی چند صد هزار دواطلب شرکت کننده در آزمون علوم تجربی در رشته های پزشکی پذیرش شوند، مشکل های عرصه درمان و سلامت مرتفع می شوند؟ آیا ذی نفعان نظام سلامت، صرفا پزشکان هستند؟ آیا نظام سلامت نام دیگر نظام درمان است؟ آیا در سیستم کنونی واقعا پیشگیری مقدم بر درمان است؟
?سخن به درازا کشید. به نظرم پیشنهادهای زیر مفید هستند:
۱- کشور به وزارت سلامت و وزارت آموزش عالی که تضمین کننده حضور کلیه ذی نفعان باشد نیاز دارد. ضروری است تا با استفاده از دانش و تجربیات سایر کشورها، شرح وظایف و کارکردهای این وزارتخانه ها تهیه و به مورد اجرا گذاشته شود.
۲- در فقدان نظام شفاف و کارآمد مالی، دلالی و سایر اشکال کسب درآمدهای بادآورده، مستمسکی را فراهم آورده است تا فیزیکن ها (پزشکان شیفته سود) و سیکن ها (متخصصان زیست-پزشکی شیفته سود) بر سود شیفتگی خود و انحصار در بازار اصرار ورزند. تحول مبتنی بر شفافیت و حاکمیت قانون در این عرصه ‌کارگشا خواهد بود.
۳- تعارض منافع منجمله در قالب های درهای چرخان به شدت به نفع پزشکان شیفته سود (فیزیکن ها) و ضرر کلیت جامعه پزشکی عمل نموده است. ضروری است در کوتاه ترین زمان، این معضل مرتفع گردد تا دامان اعضای خدوم این جامعه از فسادهای مرتبط پاک گردد.
۴- کشور از معضل ارائه آمارهای مورد وثوق همگان در عرصه های مختلف رنج می برد. بدون وجود آمار صحیح و موثق، تصمیم گیری افراد در عرصه های گوناگون شخصی و غیرشخصی بر پایه سوگیری هایی چون در دسترس پذیری خواهد بود. به شدت نیاز داریم تا مرکزی واحد کلیه آمارهای مورد نیاز را فراهم آورد و در دسترس عموم قرار دهد.
۵- اقتصاد رفتاری به دقت و صراحت نشان داده است که ما انسانهای عادی، کاملا مستعد به خطا هستیم. تربیت پزشک-حقوقدان هایی که بتوانند قوانین مربوط به آنچه قصور پزشکی خوانده می شود و از آسیب های جزئی تا مرگ افراد را شامل می شود، به روزرسانی و متناسب نمایند و در نقش وکیل و قاضی به قضاوت در خصوص قصورهای صورت گرفته بپردازند، به شدت نیاز است. این پزشک-حقوقدان ها، حق طبابت جهت کسب درآمد نخواهند داشت.
۶- کشور در تمامی رشته های دانشگاهی نیاز دارد تا براساس نیاز و ایجاد بازاری رقابتی، پذیرش دانشجو نماید. دانش آموختگان، با اکتساب مهارت و بر اساس شایستگی جذب بازار در کسب و کارهای گوناگون منجمله پزشکی خواهند شد. مهارت افزایی واقعی در سایر رشته های دانشگاهی و بهبود فضای کسب و کار، منجر به واقعی شدن تقاضای ورود به رشته پزشکی خواهد شد.
۷-در شکل گیری وضع موجود، پزشکان مقصر و قربانی هستند. نمی توان تمام آنها را با یک چوب راند و از خدمات و تلاش های پزشکان خدوم قدردانی ننمود. ضروری است در انتقادها، از مطلق گرایی و تخریب کلیت جامعه پزشکی اجتناب شود.
۸- عدالت و انصاف ریشه ای زیست شناختی در انسانها دارد. اسلام، توجه ویژه ای به عدالت دارد. از زیربناهای بنیادین قانون اساسی نیز عدالت است. بعلاوه، نابرابری های درآمدی که در قشر مرفه به ساختن “باستی هیلز”ها منجر می شود، در جامعه ای چون ایران به شدت محل مناقشه است. در هر حال نیاز است تا بحثی اجتماعی مبتنی بر دانش در کشور شکل گیرد که تفاوت حداقل و حداکثر درآمد ماهیانه افراد جامعه چقدر بایستی باشد تا مبتنی بر عدالت باشد اما انگیزه را زایل نکند؟
۹- انقلاب چهارم صنعتی در حال وقوع است. در سه انقلاب قبلی، خواب بودیم و آنها که پیشرو بودند ما را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به استثمار کشیدند. نیاز است تا کلیه رشته های دانشگاهی متناسب با نیازهای کشور و انقلاب چهارم صنعتی متحمل تغییر و تحول شوند.
۱۰- با مد نظر قرار دادن حکایت فیل در تاریکی، راه حل چالش های مختلف کشور پذیرش دیدگاهی جامع، به هم پیوسته و با حضور کلیه ذی نفعان است که چونان شمعی که مولوی گفته است باعث می شود تا “اختلاف از گفتشان بیرون شود”.