مجتبی عمادی- دانشگاه شهرکرد

 

دستگاه عصبی مرکزی از دو بخش تشکیل شده است: مغز که نقش مهمی در کنترل بسیاری از اعمال بدن، از جمله آگاهی، حرکات، احساسات، افکار، گفتار و حافظه ایفا می کند؛ و نخاع  که به قسمتی از مغز به نام ساقه مغز متصل می شود و در کانال نخاعی قراردارد. ریشه های عصبی برای هر دو طرف بدن از نخاع خارج می شوند. نخاع سیگنال ها (پیام ها) را بین مغز و اعصاب محیطی منتقل می کند. برخی از حرکات رفلکس ممکن است از طریق مسیرهای نخاعی بدون مشارکت ساختار مغز اتفاق بیفتند.

مخ بزرگترین قسمت مغز است و کنترل اعمال ارادی، گفتار، احساسات، تفکر و حافظه را بر عهده دارد. ساختارهای مرکزی مغز عبارتند از تالاموس، هیپوتالاموس و غده هیپوفیز. تالاموس اطلاعات حسی را تلفیق و تقویت می کند و به مخ می فرستد و بر اساس مطالعات جدید نقش مهمی در رفتارهای شناختی مانند تصمیم‌گیری و متمرکزبودن دارد. هیپوتالاموس، که در زیر تالاموس قرار دارد، عملکردهای خودکار مانند اشتها، تشنگی و دمای بدن را تنظیم می کند. این بخش همچنین هورمون هایی را تولید می کند که هورمون هایی را در غده هیپوفیز (مثلا هورمون های رشد) تحریک و یا سرکوب می کنند. غده هیپوفیز در پایه مغز واقع شده است و هورمون هایی تولید می کند که عملکرد بسیاری از غدد درون ریز را کنترل می کنند. این غده تولید هورمون های بسیاری را که نقش مهمی در رشد، متابولیسم، پاسخ جنسی، تعادل مایع و مواد معدنی و پاسخ به استرس را دارند، تنظیم می کند. پایه مغز شامل مخچه و ساقه مغز است. به طور سنتی، عملکرد مخچه برای کنترل تعادل و هماهنگی و کمک به ایجاد کسشانی عضله شناخته شده است. با این حال، اخیرا معلوم شده است که مخچه نقشهای متنوع تری را ایفاء می کند شامل مشارکت در برخی انواع از حافظه و تاثیر پیچیده در مهارتهای موسیقی و ریاضی. ساقه مغز ساختاری متراکم است که در آن مسیرهای چندگانه از مغز تا نخاع و بالعکس عبور می کنند و از سه بخش تشکیل شده است. مهم‌ترین کارکردهای ساقه مغز شامل تبادل اطلاعات بین مغز و بدن، عصب‌دهی از مغز به بخشی از صورت و سر و نیز اجرای عملکردهای حیاتی در کنترل فعالیت قلب، تنفس و هوشیاری می‌باشد.

از نخاع سی و يک جفت عصب خارج می شود و عملکرد قسمتهای مختلف بدن را کنترل می کند. اين اعصاب عبارتند از: هشت عصب گردنی که کنترل گردن ، بازو و دستها را به عهده دارند، دوازده عصب پشتی که کنترل تنه و عضلات بالايی شکم را به عهده دارند، پنج عصب کمری که کنترل عضلات پايين شکم و اندامهای تحتانی را به عهده دارند، پنج عصب خارجی که کنترل قسمتهای پايينی اندام تحتانی و عملکرد روده و مثانه را کنترل می کنند و يک عصب دنبالچه .

مجلس شورای اسلامی در ساختار فعلی دارای چالش هایی است که عبارتند از:

۱- مدت زمان یک دوره واقعی مجلس: با توجه به آنکه در ماههای ابتدایی نمایندگان مجلس درگیر تصویب اعتبارنامه ها، تشکیل کمیسیونها و آشنایی با نمایندگان دیگر هستند و از طرف دیگر در سال پایانی درگیر فعالیت های انتخاباتی برای موفقیت مجدد هستند؛ به علاوه، در هر ماه یک هفته کاری هم برای رسیدگی به وظایف نمایندگی و سرکشی به حوزه انتخابیه اختصاص می یابد؛ لذا می توان مدت زمان واقعی هر دوره مجلس را حدود دو سال و نیم در نظر گرفت.

۲- مدرک، رشته تحصیلی و درک نمایندگان از وظایف مجلس: علیرغم تصویب حداقل مدرک کارشناسی ارشد برای نمایندگان مجلس در سال های اخیر و با مفروض دانستن تربیت صحیح علمی افراد در دوره های دانشگاهی، بررسی و اظهار نظرهای دقیق و علمی در مورد مسایل کلان کشوری چون بودجه، تصویب پیمانهای خارجی، مسایل امنیت ملی و … مشکل است. بعلاوه، عدم ارتباط یا ارتباط اندک مدارک دانشگاهی نمایندگان با حوزه کاری مجلس و مسایل کلانی که مجلس با آن سر و کار دارد، موجب اظهار نظرهای شخصی و غیر کارشناسی می شود.

۳- لایحه بودجه: از مهمترین وظایف سالانه مجلس، تصویب لایحه بودجه ارایه شده توسط دولت است. به علت تخصصی بودن حجم زیاد مطالب مندرج در لایحه بودجه، عمده تلاش ها برای تغییر و تعدیل آن به کمیسیون مربوطه سپرده می شود و تاثیر نمایندگان در آن چنانچه آن را مطالعه و درک نموده باشند، در حد ناچیزی باقی می ماند.

۴- محلی گرایی: شاید بتوان محلی گرایی را بزرگترین آفتی دانست که گریبان نمایندگان را می گیرد. عمل به وعده های انتخابی، احساس تکلیف برای حل مشکلات مردمی حوزه انتخابیه، انجام فعالیت هایی برای کسب وجهه میان مردم برای انتخاب مجدد، عمده زمان آنان را به خود اختصاص می دهد. به قول آقای مهندس باهنر-نماینده چندین دوره مجلس شورای اسلامی- چنانچه یک گزارش میدانی دربارۀ ارباب رجوعانی که به نمایندگان مراجعه می‌کنند، تهیه شود “انواع و اقسام مراجعات ارباب رجوعان به نمایندگان این است که آنها خواستار انتقال دانشجو از دانشگاه شمال به جنوب، افزایش حقوق و مطالبات، تقاضای دریافت وام و نیز حل مشکلات خانوادگی هستند”. بعلاوه، وی خاطر نشان می کند که “وقتی نماینده‌ای رأی می‌آورد، برای عمران و آبادانی منطقۀ خود دو کار بیشتر انجام نمی‌دهد، اول اینکه به دولت فرصت اتمام پروژه تا پایان سال را می‌دهد و دوم آنکه به دلیل حضور در مناطق محروم و تعداد پروژه‌های اندک، تقاضای چهار پروژۀ دیگر در کنار این پروژه را دارد که در چنین وضعیتی از یک‌سو باید وزیر مسکن، راه و شهرسازی و وزیر صنعت، معدن و تجارت ۵ پروژۀ دیگر را کلید بزنند و ۴۰۰ هزار میلیارد تومان هم به طرح‌های نیمه تمام اختصاص دهند. از سوی دیگر وقتی بودجه تقدیم مجلس می‌شود، نماینده تمام تلاش خود را برای کسری بودجه پنهان و… انجام می‌دهد”. این در حالی است که وظایف اصلی مجلس و نمایندگان آن بر طبق قانون اساسی معطوف به مسایل کلان کشور است.

۵- مشکلات تحزب و فراکسیونها: فقدان دیدگاه مدون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به علت نبود احزاب قدرتمند، انعطاف پذیری جناح ها/فراکسیونها به خاطر منافع کوتاه مدت، فردی انتخاب شدن نمایندگان در حوزه های مختلف با ویژگی های شخصیتی، فرهنگی و تحصیلات دانشگاهی مختلف، اجماع و تصمیم گیری در مورد مسایل کلان کشور را به شدت مشکل می کند.

۶- عدم توجه کافی به منافع ملی و شایسته سالاری: سیاست زدگی و لذا عدم اولویت دادن منافع ملی بر منافع آنی جناحی و به گزینی بر مصلحت گزینی موجب اتفاق های هزینه بری چون استیضاح ها، رای های اعتمادها و … می شود. بدین ترتیب مسایل کلان جامعه اهمیت و فوریت لازم را پیدا نمی کنند.

 

با توجه به آنچه ذکر گردید و بر گرفته از عملکرد سیستم عصبی مرکزی در انسان، ضرورت دارد با توجه به ابرچالش های پیش روی کشور، دو مجلس در کشور شکل گیرد: یک مجلس متناظر با نخاع، ساقه مغز و تالاموس که متمرکز بر پردازش، تصمیم گیری و/ یا ارسال مسایل و نیازهای محلی به سطح کلان، و مجلس دیگر متناظر با مخ که متمرکز بر مسایل و نیازهای کلان، تعبیر و تفسیر و تصمیم گیری مناسب در مورد آن مسایل و نیازها باشد. مجلس شورای اسلامی فعلی را می توان متناظر با مجلس اول در نظر گرفت و پاسخ گویی سریع به نیازهای محلی را را طریق قانون گذاری و نظارت بدان سپرد. مجلس دوم را می توان مجلس نخبگان، فرهیختگان، سنا، یا مهستان نامید و قانون گذاری و نظارت در ارتباط با مسایل و نیازهای کلان کشور چون تصویب بودجه دولت، تایید وزرای معرفی شده، تصویب پیمانهای خارجی را بدان سپرد. تعداد نمایندگان در مجلس شورا- مجلس نمایندگان یا مجلس محلی- از مجلس نخبگان، فرهیختگان، سنا، یا مهستان بیشتر خواهد بود و بر خلاف مجلس اول که به صورت محلی انتخاب می شوند، منتخبین مجلس دوم به صورت منطقه ای (متشکل از چند استان) و به تعداد کمتر از مجلس اول (۳۰۰ نفر در مقابل ۷۵ نفر)اما دوره ای طولانی تر (پنج سال در مقابل هفت سال) انتخاب می شوند. ضرورت دارد که هر نماینده‌ای که به مجلس دوم می‌رود، از پشتوانه‌ قدرتمند علمی و تخصصی در سطح کلان برخوردار باشد. بعلاوه، ضروری است تا کلیه آرای نمایندگان در دو مجلس به جز موراد استثنایی که با گذر زمان از محرمانگی خارج می شوند، به صورت شفاف و لحظه ای در اختیار جامعه قرار گیرد تا پیامدهای تصمصیم های آنان بر جامعه محلی و ملی قابل سنجش و ارزیابی باشد.

منابع مورد استفاده:

۱- هادی آجیلی، آسیب شناسی مجلس شورای اسلامی، راهبرد، شماره ۳۴، ۱۳۸۳ (http://www.ensani.ir/fa/18405/magazine.aspx)

۲- مصاحبه آقای مهندس محمد رضا باهنر، “چرا به دوم مجلس نیاز داریم: مجلس ملی و مجلس نخبگان”، gleam.ir