‏چرا در امنیت پیروزیم اما در اقتصاد نه!
محمد امینی رعیا (@aminiroaya)

?اقتدار امنیتی کشور همواره مایه افتخار هر ایرانی وطن پرستی بوده؛ از ‎#شکار_پهپاد گرفته تا ‎#شکار_زم. اما همیشه این سوال پیش می آید: ما که اینهمه در امنیت خوبیم و قدرتمندیم، چرا در اقتصاد نمیتوانیم قدرتمند باشیم؟
سوال مشابهی هم هست: ما که موشک میسازیم چرا نمیتوانیم خودرو بسازیم؟ خب همانها که موشک میسازند را بیاوریم خودرو هم بسازند.
?پاسخ نیازمند شناسایی تفاوت این فضاها و بعد نسخه پیچیدن است. ابتدا از تفاوت ها شروع می کنم.
یک- در امور امنیتی، هدف معمولا دقیق و مشخص است؛ مثلا گرفتن ‎#روح_الله_زم. اما در امور اقتصادی یا هدف شفاف نیست یا روی آن اتفاق نظر وجود ندارد. مکاتب مختلف فکری داریم.
‌دو- در امنیت فرماندهی واحد وجود دارد؛ اما اقتصاد فرمانده و پاسخگوی واحد ندارد و هر کس ساز خود را میزند! فلان شورا یک تصمیمی میگیرد، مجلس نقض میکند. تصمیمی قبلا گرفته شده، به دلایل سیاسی به راحتی برمیگردد. آخر هم نمیشود یقه هیچکس را گرفت.
سه- در فضاهای امنیتی درد راحت تشخیص داده می شود و این درد بیشتر متوجه مسئولین رده بالاست؛ لذا زود برای درمان آن تدبیر اندیشیده میشود. اما در اقتصاد درد تا زمانی که به سرطان تبدیل نشود مشخص نیست! بیشتر هم متوجه مردم و سطوح پائین است. لذا طول میکشد تا درمان شود؛ بعضا حتی به مسکّن بسنده میشود! یادم میاید اسفند ۹۶ در گفتگوی ویژه خبری به معاون وزیر اقتصاد گفتم در شرایط جنگ اقتصادی هستیم؛ گفت نه بابا کدام جنگ! دو سه ماه بعد کل کشور به هم ریخت. هنوز هم درست نشده چون این درد را عمدتا ملت تحمل میکنند.
چهار- امور امنیتی چون هدف و فرماندهی مشخص دارد و تحت تاثیر عوامل کمتری است، قابلیت زمانبندی و حصول نتیجه‌ی مشخص دارد؛ اما اقتصاد تحت تاثیر بی نهایت موارد مختلف است و این باعث می شود نتوان برای آن زمانبندی مشخصی داشت تا یک کار به به نتیجه برسد و این، نیروهای این جبهه را بی انگیزه می کند.
پنج- هرچند سربازان امنیت گمنامند، اما خودشان نتیجه کارشان را میبینند. اما در اقتصاد، حتی زمانی که یک اصلاح اقتصادی به نتیجه رسید، به اسم یک آدم سیاسی که شاید مخالف کار هم بوده میخورد! و بعضی وقتها حتی خود فرد هم نمیفهمد این اثر کار خودش بوده!
? چه کنیم که در اقتصاد هم مثل امنیت پیروز شویم؟
یک- اول نیازمند فرماندهی واحد هستیم؛ یک نفر/نهاد باید فرمانده اقتصاد باشد و تصمیم بگیرد و بقیه عمل کنند؛ آن یک نفر/نهاد هم پاسخگوی هر مشکلی که بود باشد. اختیار با پاسخگویی معنا پیدا میکند. رهبری خواستند‎#ستاد_فرماندهی_اقتصاد_مقاومتی چنین جایگاهی داشته باشد، اما منحرف شد؛ منحرفش کردند! بعد چنین وظیفه ای را برای شورای عالی هماهنگی قوا در عمل تعریف کردند که آن هم نشدنی است. این مدل تصمیم گیری راه دارد و ما نسخه اش را داریم.
دو- فرمانده اقتصاد باید اهداف را دقیق و تفسیرناپذیر مشخص کند. مثلا مانند امثال دکتر نیلی روی عقاید لیبرالی اسم ‎#اقتصاد_مقاومتی نگذارند و به خُرد ملت دهند. اگر میگوییم اقتصاد مقاومتی، واقعا مصداق داشته باشد و واقعا دقیق و مشخص باشد. حتی اگر اقتصاد لیبرالی میخواهیم، برویم دقیق پیاده کنیم. این ملقمه ای که الان داریم، به خاطر این است که خودمان با خودمان تکلیفمان مشخص نیست؛ یکی به نعل میزنیم یکی به میخ. فرمانده مشخص نیست و هر کسی یک مقدار نمک در آش اقتصاد ریخته است.
باید بداند که ممکن است ۵ سال یک کاری بکند اما به نتیجه نرسد؛ پس ناامید نشود و از هدفش انگیزه بگیرد.

?سه- و اما مهمترین جای داستان را اینجا میدانم؛ ‎#رزمنده_جنگ_اقتصادی میخواهیم. او باید مثل رزمنده جنگ امنیتی باشد؛ از خود گذشته و پا به رکاب؛ اما همانطور که توضیح دادم، باید خیلی بیشتر از او داشته باشد. یعنی چه؟ باید بداند که ممکن است کاری را با مشقت به نتیجه برساند اما یک نفر پیدا شود به نام خودش بزند. باید بداند که این جنگ نامنظم، سخت و طاقت فرسا است و قرار هم نیست از کنارش به نان و نوایی برسد. باید بداند که ممکن است هیچوقت دیده نشود، اما کارهای بزرگی کرده باشد که فقط خودش میداند و سودش را هم کشور برده؛ بعضی وقتها حتی خودش هم نمیداند چقدر اثرگذار بوده! و مهمتر از همه باید بداند که دارد برای اقتصاد جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند؛ کشوری متفاوت در جهان با داعیه ادامه حکومت انسان ۲۵۰ ساله! همه سختی کار اینجاست؛ چون اقتضائات خودش را دارد و الگوی خودش را هم میخواهد؛ وگرنه ژاپن اسلامی شدن شاید کاری نداشته باشد.
و ‎#رزمنده_جنگ_اقتصادی با همه این اقتضائات، مهمترین لازمه آن است تا در اقتصاد هم مثل امنیت پیروز باشیم. کسانی که حاضرند همه این فشارها را تحمل کنند، در مقابل کسانی که مسخره میکنند بایستند و برای رسیدن به هدف عمر بگذارند. در ‎#گام_دوم از این جنس آدم میخواهیم.
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi