سیمین کاظمی
@drsiminkazemi
? وزیر جدید بهداشت (دکتر سعید نمکی) در مصاحبه ای گفته است که به معاونت اجتماعی نیاز ندارد ولی معتقد است که همه معاونت ها شامل بهداشت، آموزش و درمان باید به موضوعات سلامت به صورت جامعه محور نگاه کنند. این اعلام بی نیازی ظاهراً به سرعت به اجرا گذاشته و پست معاونت اجتماعی وزارت بهداشت حذف و منصب مشاور وزیر در امر اجتماعی شدن نظام سلامت جایگزین آن شد.  اگرچه وزیر در توجیه این اقدام گفته است که قائل به نگاه جامعه محور در همه معاونت های وزارت بهداشت است، اما به نظر می رسد با حذف سازوکاری که می توانست برای گسترش چنین نگاهی به کار گرفته شود، عملاً مسیر خلاف این ادعا را پیموده است. چگونه می توان به نگاه جامعه محور قائل بود اما تشکیلاتی را که می تواند، این رویکرد را به طور علمی و برنامه ریزی شده پیش ببرد، حذف کرد و نسبت به آن اعلام بی نیازی نمود؟ 

? فهم و تبیین چنین عملکردی که با سکوت و بی اعتنایی جامعه پزشکی و دست اندرکاران سلامت و تأیید ضمنی آن همراه بود، وقتی ممکن می شود که بدانیم رویکرد مسلط و غالب حوزه سلامت در ایران، از زمان پایه گذاری طب مدرن تا کنون، رویکرد پزشکی زیستی بوده که با بزرگنمایی بیش از حد مقوله ی درمان و نقش پزشکان، سایر عوامل و زمینه های سلامت/بیماری را نادیده گذاشته است. در این رویکرد مسلط، امر درمان از آن رو برجسته می شود، که هم پولساز و سودآور است و مسیر تجاری شدن پزشکی را هموار می کند و هم به قدرت حرفه ی پزشکی در رابطه با جامعه می افزاید. به این ترتیب در یک نظام سلامت مبتنی بر رویکرد پزشکی زیستی، درمان، با پتانسیل و  کارکرد سودآوری اش، بر پیشگیری و بهداشت تفوق می یابد و به این ترتیب پزشکی به سمتی می رود که هرچه بیشتر سلامت/ بیماری را از زمینه ی اجتماعی اش جدا کند و آن را به توانایی و مهارت خود وابسته نماید.  

? وقتی رویکرد پزشکی زیستی غالب باشد، دیگر جایی برای رویکرد اجتماعی که در نقطه مقابل آن قرار دارد و می کوشد که سلامت/بیماری را با افق دید گسترده تری بنگرد و زمینه های اجتماعی آن را بشناسد و متناسب با نیازها و شرایط جامعه، برای سلامت برنامه ریزی کند، باقی نمی ماند. از همین روست که وزیری که نه در حرف، که در عمل به رویکرد اجتماعیِ پزشکی اعتنایی ندارد، یکی از اولین اقداماتش حذف معاونت اجتماعی وزارت بهداشت می شود که تازه دو سال از تأسیس اش می گذشت.

? در حالیکه دستاوردهای علمی اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم نشان می دهد که برای گریز از پیامدهای نگاه تقلیل گرایانه پزشکی زیستی، باید رویکرد اجتماعی را جایگزین آن کرد و حتی  به منظور بهبود وضعیت سلامت جامعه از علوم دیگر همچون شاخه های علوم اجتماعی بهره جست، در ایران، بدون اعتنا به چنین ضرورتی، وزیر جدید هنوز نیامده، از معاونت اجتماعی اعلام بی نیازی می کند و حکم به برچیدن بساط آن می دهد. و البته که با قایم به فرد بودن مدیریت و تصمیم گیری در دستگاههای اجرایی و بلاموضوع بودن مشورت با صاحبنظران، زمینه برای چنین تصمیم گیری های عجولانه و مخربی به آسانی فراهم می شود و معاونتی به یکباره از میان برداشته می شود و آب هم از آب تکان نمی خورد.

? در واقع همان داستان عزیز نسین تکرار می شود که «هیچ کس کار دیگران رو قبول نداره!» و هر رییس جدید برای اثبات تمایز و تفاوتش با نفر قبلی، ابتدا باید آثار او را محو کند و از نو و طبق سلیقه ی خودش آنچه را که می خواهد بنا کند، صرفنظر از اینکه راه دیگری هم هست و آن اینکه می توان ضعف های دوره قبلی را رفع کرد و ساختن را ادامه داد. 
@drsiminkazemi

☆☆☆▪☆☆▪▪☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

پزشکان همیشه سعادتمند بوده اند

اطباء و درآمد طبابت در اواخر دوره قاجار

@shabcheragh_monthly

از کار همه کس بهتر کار یک سلسله از اطبای ماست که معروف به علم و عمل شده اند از قبیل امیر اعلم، اعلم الملک، لقمان الدوله، لقمان الملک، حکیم اعظم، اعلم الدوله و غیره و غیره. اینها در مریضخانه ها و حفظ الصحه و بلدیه، خدمت شاه، حضور ولیعهد، حقوق گزاف دارند.

در مدارس هم از روی ساعت (تا ساعتی سه تومان) درس می دهند. آن وقت مطب- که آن هم لقب گرفته «کلنیک» شده- ویزیتی دو تومان در دفعه اول، یک تومان دفعات دیگر، عیادت هم بروند پنج تومان حق الزحمه است.

آن وقت با دواخانه ها هم شرکت دارند. بیچاره آن آدمی که ناخوش شود. تا به خود بجنبد هرچه داشته در بانک کلیمیها گرو رفته است. روی هم رفته به تناسب هر علم و هنر، کسب و شغل، کار اطبای طهران برتری و تفوق دارد.

آن بیچاره که اروپا رفته مبلغها خرج کرده هندسه خوانده، تجارت خوانده یا اقتصاد و فلاحت یاد گرفته دو تا پول فایده برای خودش ندارد. به هر اداره ما هم برود می گویند باید «استاژ» بدهید و پس از استاژ سی و پنج تومان حقوق.

اما اطباء کار و شغل دولتی و ملتی هم نداشته باشند فورا محلی را اجاره کرده تابلو بزرگ زده چند اعلان در جراید و شروع به آدم کشی می کنند و روزی مبلغی دخل دارند.

منبع: روزنامه خاطرات قهرمان میرزا عین السلطنه
@shabcheragh_monthly