کاش عباس میرزا هم والیبالی به جنگ روس ها رفته بود!
مجتبی عمادی

?بازی های زیبا، هوشمندانه و جانانه تیم ملی والیبال در رزوهای اخیر در ارومیه و شکست سه بر صفر تیم های نام آور عرصه والیبال منجمله لهستان و روسیه با نتیجه سه بر صفر افتخاری برای کشورمان است؛ آنجا که بازیکنان با حمایت بی نظیر تماشاگران و هدایت کادر فنی علاوه بر آمادگی جسمانی، تصمیم های صحیح در طول بازی می گرفتند؛ به خصوص در مصاف با روسیه این تصمیم ها به شدت کارساز بودند که به برد ایران مقابل روسیه منجر شد.
?به نظرم در تاریخ معاصر، جنگ های ایران و روسیه در قرن نوزدهم که با عهدنامه های تحقیرآمیز گلستان و ترکمانچای به پایان رسیدند، ارزش آن را دارند که بارها به دقت و با نگاهی سیستمی و کل نگر به همراه شواهدی که به دست می آیند، مورد ارزیابی قرار گیرند تا درس هایی برای حال و آینده ملتمان فراهم کند.
?نوشته اند که فتحعلی شاه بدان دلیل از میان پسران خود عباس میرزا را به ولیعهدی انتخاب نمود که وی باهوشتر، دلیرتر و مستعدتر به پادشاهی از سایر فرزندانش بود. این شاهزاده اهل مطالعه که قبل جنگ های ایران و روس، حاکم آذربایجان می شود را شاهزاده ای اصلاحگر نامیده اند چون در حکومت آذربایجان امور اداری و حکمرانی را اصلاح نمود؛ بعلاوه به فکر رفاه عامه مردم نیز بود چون نوشته اند که  بخاطر رفاه حال مردم، دستور داد اماکن و باغهای عمومی مفرح و دل‌انگیزی در داخل شهر تبریز ساخته شود. بعلاوه طرز جمع آوری مالیات و عواید دولتی را به مدار اخلاق و عدالت برگرداند.
?روسیه تزاری، همسایه شمالی، گرجستان ایران را تصرف می کند. این تجاوز، آغازگر جنگ هایی می شود که متاسفانه با عهدنامه های تحقیرآمیزی به پایان می رسند که بخش های زیادی از خاک ایران را روسیه تزاری به خاک خود ضمیمه می کند. در آن جنگ ها، فرانسه و انگلستان به نفع روسیه عمل کردند. جنگ دوم در ادامه تحقیرهای جنگ اول و دست اندازی آرام روس ها در مناطق شمالی و بر اساس تصمیمی کاملا احساسی که حاصل آزردگی از رفتار و کردار قلدرمابانه روس ها بود -در عین مخالفت افرادی روشن بین چون قائم مقام فراهانی- آغاز می شود و به عهدنامه ترکمانچای منجر می شود که می گویند عباس میرزا به خاطر آن خون گریست.
?پس علیرغم ضعف شدید حکمرانی فتحعلیشاه، پسرش عباس میرزا، فرد قابلی بود. چرا چنان شکست های سنگینی خوردیم؟ به نظرم عواملی چند دخیل بودند؛ از حریف و توانایی های وی غافل بودیم؛ حکمرانان وقعی به دانش، خلاقیت و نوآوری نمی دادند و چنانچه نخبه ای چون قائم مقام فراهانی هویدا می شد، سر خود را بر باد می داد؛ جامعه فاقد نهادهای لازم بود که بر استبداد شاهان غلبه کند و راه پیشرفت و ترقی خود را طی کند؛ پس در عمل افراد قابلی چون عباس میرزا که به مرگ طبیعی در ۴۷ سالگی از دنیا رفت و قائم مقام که با نخبه کشی از میان برداشته شد را اگر در مقام مقایسه به کادر فنی تیم والیبال کشورمان تشبیه کنیم، تیم ایران (ارتش ایران در آن زمان) فاقد ساختار تیمی کارآمد و بازیکنان قابلی چون غفور، موسوی و معروف در مواجه با روسیه تزاری بود، هر چند جو عمومی جامعه تهییج شده و موافق جنگ بود. بنابراین، صرف متوجه کردن تمام آن شکست های سنگین به فتح علیشاه، به نظرم تحلیلی تک بعدی است که جامعه را از مسئولیت های به انجام نرسانده اش مبرا می کند.

@EmadibaygiGleam