‍ بنغازی در تاریکی پزشک تربیت می‌کند!
مجتبی عمادی
?برخی صحنه‌ها، مناظر، تابلوها، پدیده‌ها برای برخی یا تعداد بیشتری از انسانها ویژه هستند چون باعث بهت و حیرت می‌شوند؛ حال این بهت و حیرت می‌تواند شیرین و جذاب باشد؛ یا تلخ و تکان‌دهنده. در هر حال، آدم را تکان می‌دهد. یادم می‌آید این حس را منجمله وقتی که تابلوی شکوفه‌های بهاری ونگوگ را در موزه آمستردام دیدم یا تصویر کنده شده بر کوه شاپور اول که پیروزی وی بر امپراطوران روم را نشان می‌داد، تجربه کردم. در هر حال نوع تلخ و تکان دهنده آن را هم تجربه کرده‌ام که می‌خواهم در مورد اخیرش بنویسم.
?نوشته‌های چندی در مورد لیبی در کانالهایم وجود دارد منجمله (https://t.me/EmadibaygiGleam/1273) و (https://t.me/DrEmadiBaygi/236) که با شواهد و قرائن نشان می‌دهد که لیبی پس از معمر قذافی به چه سرنوشتی شومی دچار شد. در دهه‌های اخیر بود که توجهم به قذافی هم جلب شده بود؛ البته بیشتر به خاطر رفتارهای عجیبش در سفرهای خارجی‌اش. آن هنگام که بهار عربی از تونس آغاز شد، نسیم طوفانی‌اش وی را هم با دخالت مستقیم کشورهای آمریکا و فرانسه در بر گرفت و توسط مردم خشگمین به طرز فجیعی به قتل رسید.
?قذافی که بود؟ سرهنگی که به دنبال عدالت و اصلاح لیبی بود؛ اما هر چه از حکومتش گذشت در چنبره‌ی همان الگوی مرسوم ارائه شده در کتاب چرا ملتها شکست می‌خورند گرفتار شد و به دیکتاتوری تبدیل شد که تاب مخالفان را نداشت، کتابی نوشته بود که همه باید حفظ می‌بودند و مواردی دیگر. در هر حال، در همان لیبی که حقوق بشر نقض می‌شد، حق آزادی بیان نبود، مخالفان کشته یا زندانی می‌شدند؛ نظام بهداشت و درمان رایگان بود، آموزش و پرورش رایگان بود، تورم نبود، شورش و جنگ داخلی نبود، سیستم آبرسانی وسیعی اجرا شده و موارد مثبت دیگری که زندگی همراه با رفاه نسبی را برای مردم به ارمغان آورده بود. بعلاوه، به خاطر مواضع ضد آمریکایی و رفتارهای عجیبش فیلمی تمسخرآمیز هم در موردش ساخته بودند به نام دیکتاتور تا در عرصه قدرت نرم هم بیکار ننشسته باشند.
?در طوفان بهار عربی، قذافی رفت؛ اما از آن زمان تاکنون که چندین سال می‌گذرد لیبی روی خوش ندیده است و عرصه رقابت نیروهای خارجی و داخلی جهت تصاحب قدرت شده است. نبود اثر ملکه سرخ در کشورهایی چون لیبی به معنای آن است که حذف رهبر قدرتمند آنها، عرصه را برای هرج و مرج، آشوب و خونریزی باز می‌کند تا پیشرفت به سوی لویاتان مقید. باری، نام بنغازی را هم حتی پس از کشته شدن قذافی توسط شوشیان در ۲۰۱۱ نشنیده بودم. اولین بار، در ماجرای حمله به سفارت آمریکا که حدود یکسال پس از قتل قذافی در آن شهر رخ داد و منجر کشته شدن سفیر آمریکا و تبدیل آن به یک فاجعه در عرصه سیاست خارجی اوباما شد، شنیدم.
?تحولات لیبی را در این چند سال دورادور پیگیری می‌کرده‌ام تا اینکه چند روز قبل سیاوش فلاح‌پور تصویری در توئیتر خود منتشر کرد که به شدت برایم بهت آور بود (تصویر پیوست). دانشجویان پزشکی در بنغازی مشغول امتحان هستند، اما چون برق رفته است، از نور چراغ قوه موبایلشان استفاده می‌کنند. باور ذهنی شکل گرفته جهت استفاده گروهی از نور چراغ قوه موبایل، در مراسم هیجان انگیز و شادی آفرین چون استادیوم‌های ورزشی است؛ لذا این عکس به شدت مرا تکان داد.
?در ماجرای مرحوم نوید افکاری نوشتم که ایجاد شدن دوگانه‌های فکری کاملا مخالف، نوید بدیمنی و بدشگونی است. مرحوم افکاری در یک سر قطب قاتلی بود که قصاص شد و در سر دیگر قطب، کشتی‌گیری جوان که به دنبال دموکراسی بود و حکومتی مستبد جان او را گرفت. حجم فعالیت رسانه‌های مختلف دیداری، شنیداری و مجازی و درگیر شدن مجازی طرفداران و مخالفان واقعا به گونه‌ای بود که نوید افکاری به ترند در توئیتر تبدیل شد و افراد مختلف اعم ایرانی و غیر ایرانی در مورد او توئیت کردند و آن را تبدیل به یک چماق جهت کوبیدن حکومت و مشروع جلوه دادن تحریمهای وحشیانه آمریکا و دفاع از ترامپ تروریست و پینوکیو کردند.
?ایران، اکنون تحت شدیدترین تحریمهای وحشیانه است حتی تحریم دارویی. اینکه دولت هم در عدم رفع و شدت بخشیدن به اثرات آن تحریمهای وحشیانه نقش دارد، شکی نیست؛ اما واقعا این حجم از دشمنی و کینه‌توزی علیه بیش از هشتاد و پنج میلیون انسان که مرحوم افکاری یکی از آنها بود و بعد اشک تمساح ریختن برای آن مرحوم فقط به هدف ساقط کردن ایران است. این شرایط ایجاب می‌کند تا بیش از پیش به صحت اطلاعات و اخبار منتشر شده و نحوه تحلیل و تفسیر آنها دقت کنیم. به امید رپت ایران!
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi