خوب بودن دیگر کافی نیست؛ برتری آن چیزی است که باید فراتر از خوبی تعریف شود و برای کسانی که آن را به دست می آورند – از محققان و آزمایشگاه های فردی، تا دانشگاه ها، مناطق و حتی کشور ها – کمک های مالی، دانشجویان و حامیان سیاسی به دنبال آن می آیند.
برتر بودن به چه معناست؟ چگونه اندازه گیری می شود؟ چه زمانی متوجه می شویم که ما به استاندارد مورد نیاز رسیده ایم؟ اینها سوالاتی دشوار است، اما اگر دستور کار برتربودن را جدی بگیریم، این سوال ها بایستی پرسیده شوند؛ حتی اگر نتوان به آنها به اندازه کافی پاسخ داد. محققان در مقاله ای در مجله “سیاستگزاری عمومی و علوم” به دنبال پاسخ به این سوالات بودند و به دو نکته در این زمینه رسیدند:
اول، ایده برتربودن به عنوان یک معیار سنجش کیفیت تحقیق باعث می شود بسیاری از افراد احساس ناراحتی نمایند. و دوم، این افراد، علیرغم ناراحتی خود، نمی توانند چیزی بهتر را پیشنهاد کنند، زیرا حوزه علوم و محققان آن باید از “قابلیت پاسخگویی به” و “ارزیابی توسط” خواست های سیاسی برخوردار باشند. استنتاج این مطالعه جالب است چرا که پیشنهاد می نماید تا شاخص های جاری سیاستگزاری پژوهشی مورد بازبینی جدی قرار بگیرند؛ این از آنسو جالب است که عمده مولفین مقاله مذکور خود پایه گذار چنین شاخص هایی برای ارزیابی پژوهشی و تعیین ملاک های برتری پژوهشی در اروپا بوده اند. عده ای می گویند که تمامی این شاخص ها بایستی ملغی شوند و نحوه هدایت پژوهش ها به خود محققان سپرده شود. دیگران خاطر نشان می کنند که تلاش هایی باید به منظور بازتعریف مهمترین ویژگی های برتری – مانند “صحت پژوهش” و “توانایی محقق” به انجام رسد. مورد رها کردن معیارها واقع بینانه و مطلوب نیست؛ چنانچه معیارها به درستی اعمال شوند، آنها در واقع می توانند راهنمایی مفید برای سیاست گذاران و عموم مردم برای ردیابی میلیاردها دلار مالیات که به تحقیقات در هر سال اختصاص می یابد باشد. در هر حال، درست است که برتری می تواند به روش های مختلف تعریف شود؛ و این جایی است که اصلاحات باید بر آن تمرکز کنند. برای مثال مجله طبیعت (Nature)، در سال جاری، در راستای ترویج ارتقا سلامت گروه های تحقیقاتی، محققین اصلی و سایر رهبران گروه ها را مسئول تکرار پذیری پژوهش ها قلمداد نمود. آیا می توان یک دانشگاه را که آموزش کافی برای افرادی که در این موقعیت قرار می گیرند را ارائه نمی دهد، برتر دانست؟
در ضمن، برخی تأمین کنندگان مالی شروع به دادن اهمیت بیشتر بر تأثیر گذاری اجتماعی و مرتبط بودن تحقیقات با نیازها نموده اند. برای مثال، نحوه ارزیابی پژوهشی رف (REF) در بریتانیا، اعتبار هایی را برای آن دسته از پژوهش هایی که چنین اثراتی را در ارزیابی داشته باشند، اختصاص می دهد. در سال های اخیر، رسیدگی به مسائلی نظیر عدالت و انصاف اجتماعی تحت نظارت دقیق قرار گرفته است. شاید مهمترین بخش در تعریف و بهره برداری از برتری پژوهشی، شفافیت است. تعاریف محلی می تواند مشکلات ایجاد کند. برای مثال، دانش آموختگان جوانی که در دانشگاه هایی تربیت شده اند که در آنها نیازی به مقالات با تاثیر بالا وجود ندارد، هنگام درخواست شغل در مکان هایی که ارزش بیشتری برای آنها قائل می شوند، می توانند در معرض خطر قرار گیرند.
برتری به زمینه (حوزه تخصصی) بستگی دارد. در هر حال، محققان، تامین کنندگان مالی و مقامات می توانند با بحث بیشتر در مورد برخی از اصول پایه مناسب در زمینه تعیین مصادیق برتری پژوهشی به توافق دست یابند.
@EmadibaygiGleam

https://www.nature.com/articles/d41586-018-02183-y?utm_source=fbk_nnc&utm_medium=social&utm_campaign=naturenews&sf182655104=1