امام موسی صدر: مردم درباره دین سخن زیاد می‌گویند، اما زمانی که مصالح و منافعشان با دین در تعارض باشد، دینداران اندکند. اینجا دین از غیر دین تشخیص داده می‌شود. امام می‌دانست این مردمی که از او تعریف و تمجید می‌کنند توان تحمل حکومت حق را ندارند، حتی مأمون نیز چنین تحملی ندارد. مأمون در مقام امتحان امام به او گفت: مایلم امامت نماز عید را بپذیری. امام ابتدا عذرخواست، اما به دنبال اصرار مأمون پذیرفت و فرمود: امامت را به این شرط می‌پذیرم که آن را به شیوه رسول خدا (ص) اقامه ‌کنم. مأمون پذیرفت.

در نتیجه، اعلام شد که امام نماز عید را در خارج شهر اقامه خواهد کرد. سپاهیان به حسب عادت خویش در زمان‌هایی که خلیفه می‌خواست نماز عید بخواند، لباس‌های فاخر خویش را به تن کردند و بر اسبان قیمتی خویش سوار شدند و آماده جلوی در منزل امام ایستادند. پس از مدت زمانی در باز شد و امام پا برهنه از خانه بیرون آمد، در حالی که عبای خویش را وارونه پوشیده بود و خاشعانه حرکت می‌کرد و پشت سر وی غلامان نیز پابرهنه و خاشع به سوی جایگاه اقامه نماز حرکت می‌کردند. امام الله اکبر می‌گفت و غلامان نیز به تبعیت از وی شعار الله اکبر سرمی‌دادند.

وقتی سپاهیانً امام را با این حالت دیدند، از اسب‌های خویش پیاده شدند و کفش‌های خود را کندند. اگر فردی از آنان چاقو به همراه داشت، با آن بند کفش‌های خود را پاره می‌کرد. همه پابرهنه شدند و پشت سر امام به راه افتادند. امام الله اکبر می‌گفت و غلامان و سپاهیان بانگ الله اکبر سر می‌دادند. را وی حدیث می‌گوید: «گویا آسمان و زمین و کوه و دشت و همه‌ اشیا بانگ الله اکبر می‌زدند. گویی رسول خدا هنگام حرکت برای نماز عید در برابر ما ظاهر شد.» این چنین، عظمت نواده پیامبر ظاهر گشت.

خبر به مأمون رسید. وزیر او فضل به وی گفت: یا امیرالمؤمنین، اگر می‌خواهی خلافت پایدار بماند باید امام رضا را به خانه‌اش بازگردانی. در غیر این صورت، اگر با این حال نماز بخواند، مردم مجذوب او خواهند شد. مأمون به دنبال امام دوید و گفت: پسر عمو، تو خود را به زحمت انداخته‌ای، من راضی به زحمت شما نیستم، از شما می‌خواهم که به خانه باز گردید.

#گام_به_گام_با_امام / جلد اول
?میلاد امام رضا(ع) را شادباش می‌گوییم. امام موسی صدر
imammoussasadr

@EmadibaygiGleam