تغییرات کوچک در مقابل تغییرات بزرگ
مجتبی عمادی
?ما انسانهای امروزی که مربوط به گونه مشخصی هستیم و تقریبا از چهل هزار سال قبل تنها گونه برجای مانده از میان بقیه گونه‌های انسانی هستیم، تنوع فوق‌العاده‌ای را از لحاظ رخنمون (فنوتیپ) نشان می‌دهیم؛ از شرق تا غرب کره زمین را بنگرید؛ از ژاپن تا مکزیک! در کنار این تنوع رخنمونی، تنوع فرهنگی-اجتماعی هم در میان جوامع انسانی وجود دارد که آثار خود را به عنوان مثال در شاخصهایی چون رقابت‌پذیری، نوآوری، لگاتیوم و شادی نشان می‌دهد.
?چنانچه تقید مکانی-زمانی(تمز)/تقید فضایی-زمانی(تفز) را مد نظر قرار دهیم و بخواهیم بر ایران و کشورهای حوزه تمدنی ایران متمرکز شویم، از حیث معیارهایی که آزادی را می‌سنجند-به خصوص در مقایسه با کشورهای اسکاندیناوی- کشورهای این حوزه رتبه مناسبی ندارند و معمولا در این کشورها، گروهی در داخل یا خارج از کشور به عنوان اپوزیسیون آزادی را در قالبهای مختلف در شعارهای انتخاباتی/مبارزاتی خود می‌گنجانند چنانکه در آخرین انتخابات ریاست جمهوری چسباندن 《کشاندن دیوار در خیابانها》به رقیب سهمی جدی چون 《گازانبری》 در پیروزی رئیس جمهور فعلی داشت. اپوزیسیون خارج از کشور که طیف متنوعی را شامل می‌شوند منجمله بازماندگان پهلوی دوم و خوانندگانی چون ابی هم اکنون در پویشی تحت عنوان 《نه به جمهوری اسلامی》 مشارکت دارند.
?آیا واقعا در ایران آزادی وجود ندارد؟ البته که آزادی واژه‌ای است که هر کسی تعریفی از آن دارد و می‌تواند شاخص‌های متنوعی برای آن تعریف کند. یکی از معیارهایی که برای آزادی گذارده‌اند، آزادی در انتخابهای فردی است. به عنوان مثال، در اروپای غربی و آمریکا این آزادی فردی خود را در قالب پوشش‌های مختلف، آرایشهای مختلف، خالکوبی‌های مختلف، مهمانی‌های مختلف، روابط جنسی مختلف، شغلهای مختلف نشان می‌دهد. ایرانیان اکنون چقدر از این آزادی‌های فردی بهره‌مند هستند. با مد‌نظر قرار دادن همان تفز، بسیاری از این آزادیهای فردی به خصوص در کلانشهرها وجود دارد؛ البته که خبرهایی گاه و بیگاه از دستگیری عده‌ای جوان در مهمانهایی مختلط منتشر می‌شود؛ اما از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا شبکه‌های ماهواره‌ای تا نوشیدنی‌های مختلف تا روابط جدید در ایران امروز وجود دارد؛ تنها تفاوت آن است که در اروپای غربی و آمریکا فردی مثل وزیر حمل و نقل(پیت باتیجیج) با رخنمونی مردانه می‌تواند با شوهر خود در اجتماع علیرغم وجود (برخی) مخالفتهای اجتماعی کاملا عیان زندگی کند. فقط یادمان باشد که آمریکا تاریخی چند صد ساله و ما تاریخی چندین هزار ساله داریم.
?آزادی از حیث رسانه‌های داخلی تا چه حد است؟ ما در این بخش متاسفانه بیشتر سلبی عمل کرده‌ایم تا ایجابی. یکی از کارهایی که معمولا روزانه انجام می‌دهم مقایسه نحوه خبررسانی سی‌ان‌ان، بی‌بی‌سی، یورو‌نیوز و بی‌بی‌سی فارسی است. در این قسمت البته فیلمهای مخلتف مربوط به اروپای غربی و آمریکا را هم می‌بینم. پس از حوادث یازده سپتامبر، به جز اشغال عراق و افغانستان و کشته شدن هزاران بیگناه، یکی از بزرگترین افتضاحهای آمریکا در مورد حقوق بشر، نحوه برخورد با مظنونان/گناهکاران آن حادثه بود که فیلهای مختلفی هم هالیود برایش ساخته است منجله سی دقیقه بامداد ( zero dark thirty). هنر هالیود از جنگ ویتنام تا جنگهای حاضر آمریکا آن است که کشتار، نقض حقوق بشر و شکنجه را در قالبی روایت می‌کند که ببیننده با کننده آن اعمال خشن همنوایی کند و بپذیرد که هر چند آن عمل خشن و غیر اخلاقی بوده است؛ اما لازم بوده است. ما اما در ایران، به تازگی شروع به ساخت فیلم نه، اما سریالهایی با همان مضمون از نوع ایرانی‌اش کرده‌ایم؛ مثل خانه امن و گاندو. هر چند در این سریالها، به برخی شکستها هم اشاره می‌شود، اما ما هنوز بایستی از هالیود در این زمینه درس بگیریم. از آن طرف، واقعا سی‌ان‌ان و ‌بی‌بی‌سی هنرمند هستند و به نظرم از مشاوران خبره روانشناس، مدیریت و اقتصاد استفاده می‌کنند به طوریکه از جدیدترین یافته‌های حوزه اقتصاد رفتاری استفاده می‌کنند. رسانه‌های ما در این خصوص از ضعف بنیادین رنج می‌برند.
?پس، به طور کلی سطحی از آزادی در ایران وجود دارد که البته بخشی از آن واقعا در نظرسنجی‌ها/شاخصهای جهانی نشان داده نمی‌شود اما برای ما که در داخل زندگی می‌کنیم و آنان که جهت گسترش قدرت نرمشان برایمان فیلم سریال می‌سازند مثل عمل‌کننده (the operative) و تهران به آنها اشاره می‌کنند. در هرحال، راه رسیدن به آزادی مثلا آزادی در فعالیتهای اقتصادی از طریق حذف رانت، تعارض منافع و فساد کدام است؟ تغییرات بزرگ یا تغییرات کوچک؟
?در سطح ژنتیک، می‌توانیم تغییر بزرگ را تغییری بدانیم که ژنوم یک موجود را کم یا زیاد می‌کند؛ مثلا به جای دو دست بشقاب، شش دست داشته باشیم و بلعکس./۱
?چنان تغییر بزرگی در سطح ژنومی، برای تکوین انسان کاملا مضر و آسیب‌زاست؛ اما در گیاهان و میوه‌ها می‌تواند کاملا مفید باشد مثل موز و گندم. تغییر دیگر، می‌تواند کروموزوم‌ها را متاثر کند؛ مثلا در یکی از آن دو دست بشقاب، یک بشقاب بشکند یا دو بشقاب به یکی از دستها اضافه شود. این دسته از تغییرات در گیاهان بهتر از جانوران تحمل می‌شوند و به طور کلی در انسانها به خصوص از حیث باروری و طول عمر و قابلیتهای شناختی تاثیر منفی می‌گذارند مثل سندرم داون. دسته سوم، تغییراتی در سطح واحدهای تشکیل‌دهنده ‌دی‌ان‌ای (ماده ژنتیک) هستند که ریز هستند و به ابزارهایی برای شناسایی آنها نیاز داریم؛ مثلا در آن دو دست بشقاب، پریدگیهای ریزی وجود داشته باشد که فقط افراد تیزبین بتوانند آنها را ببینیند. این دسته سوم تنوع فوق‌العاده‌ای دارند و می‌توانند عامل بیماری یا تنوع طبیعی در صفات باشند.
?تفاوت ژنتیکی یک ایرانی با یک چینی یا یک آمازونی در برزیل چقدر است؟ به عبارتی ما انسانها چقدر عین همدیگر نه شبیه یکدیگر هستیم؟ اجازه بدهید مثالی بزنم؛ دوقلوهای همسان ۱۰۰٪ عین همدیگر هستند؛ اما دو غیر خویشاوند چقدر؟ حدود ۹۹/۹ درصد! یعنی فقط یک دهم درصد اختلاف بین هر دو انسان غیر خویشاند! واقعا، مبهوت‌کننده است! یک دهم درصد و این همه تنوع رخنمونی و فرهنگی-اجتماعی!
?خواهان تغییرات بزرگی بودن چون نه به جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن تمز/تفز که نمونه‌های آن در عراق، سوریه، لیبی، افغانستان و مصر هم اکنون به عیان قابل مشاهده است، به نظرم منطبق با همان تغییر بزرگ ژنومی است؛ لذا نه تنها به نظرم با ژنتیک گونه انسان نمی‌خواند که حتی به نظرم با همان اندک مطالعه‌ای که در تاریخ و جامعه‌شناسی و اقتصاد داشته‌ام با مشخصه‌های فرهنگی-اجتماعی جوامع انسانی هم همخوانی ندارد. به همین دلیل هم معتقدم، حتی با نظارت استصوابی شورای نگهبان و انتقاداتی که به آن وارد است؛ بهترین گزینه فرهنگی-اجتماعی متناظر با مسیری که از حیث تکاملی سازش‌پذیرترین مسیر برای بقا و تولید مثل در بافتار تقید فضایی-زمانی خوانده می‌شود، شرکت و حضور گسترده و پر‌شور در انتخابات است. از خاطر نبریم که در تاریخ معاصرمان مجلس به توپ بسته شده است، نمایندگان و وزرای مملکت به راحتی عامل بیگانه می‌شدند، مجالس منحل می‌شدند، نخست‌وزیران به راحتی حتی در عرض چند ماه جابجا می‌شدند، قدرتهای جهانی با ما مذاکره نمی‌کردند چون نیازی نداشتند و با تهدیدی در پشت پرده حتی بخشی از پاره تن سرزمینمان چون بحرین را جدا می‌کردند، با تحریم و دسیسه‌چینی سیا و ‌ام‌آی‌شش نخست‌وزیری که قلبش برای ایران می‌تپید را برکنار و دق مرگ میکردند و بسیاری موارد دیگر. یادمان باشد که اکنون بخش قابل توجهی از افراد، ایران را با شوروی کمونیستی از حیث قدرت مقایسه می‌کنند که هر چند هدفش نشان دادن فروپاشی در عین قدرت سخت است؛ اما برای ایرانی که در ۱۳۲۰ قدرتهای جهانی هیچ وقعی به آن نمی‌نهدند، چنین مقایسه‌ای حکایت از پیشرفت جدی دست کم در بخشهایی دارد.
?چنانکه عجم اوغلو در کتاب 《راه باریک آزادی》نوشته است، راه آزادی باریک است و کاملا متاثر از اثر 《ملکه‌ی سرخ》است. به عبارتی، حتی همین الان اگر به اصطلاح 《این آخوندا》هم چنانکه اپوزیسیون می‌خواهند بروند، ایران مانند کشورهای اسکاندیناوی نخواهد شد چون تقید فضایی-زمانی ما منجمله در قالب اثر ملکه‌ی سرخ تاییدکننده چنین پدیده‌ای نیست بلکه شواهد از لبیایی شدن/پوتینی شدن ایران حمایت می‌کند. بر ماست تا قدر این گربه‌ی زیبا را بدانیم و با همگرایی در بستر تغییرات کوچک بر ابرچالشهایش چون خشکسالی، پیری جمعیت و رشد ضعیف اقتصادی غلبه کنیم. به عنوان یک ایرانی، آینده ایران را روشن می‌بینم؛ انتخابهایمان در بزنگاهها این را نشان می‌دهد./۲
فروردین ۱۴۰۰