در مذاکرات‌مان با اروپا و چین و روسیه (و احتمالا، امریکا) برای احیای برجام، کدام مطالبه شفاف و سنجش‌پذیر را طرح کنیم که بیشترین «منافع» را برای ما محقق کند؟ پاسخ، تا حد زیادی تابع تعریف ما از «منافع» است:
اگر مقصودمان از «منافع»، منافع «کوتاه‌مدت» برای «دولت» باشد، پاسخ یک پاراگراف است: تضمین خرید انبوه نفت ایران و تضمین سرمایه‌گذاری خارجی برای استخراج هر چه بیشتر نفت (تا دولت همچنان درآمد بادآورده هنگفتی برای رانت‌پاشی بین نورچشمی‌ها در قالب وام بدون بهره و دلار دولتی و امثالهم، داشته باشد)، در کنار تضمین فروش هواپیما (تا دولتمردان بتوانند با آن عکس سلفی بیاندازند و برای خرید هواپیما، سر مردم منت بگذارند).
اما اگر مقصود مان از «منافع»، منافع «بلندمدت» برای «عامه شهروندان» باشد، باز می‌توان پاسخ‌هایی یک‌پاراگرافی ارائه کرد که برخی از آنها عبارتند از:

۱- مطالبه لغو متقابل ویزای گردشگری با کلیه کشورهای اروپایی (با هدف ایجاد انبوه مشاغل گردشگری در کشورمان) و نیز رفع کلیه موانع ساخت هتل در ایران توسط سرمایه‌گذاران اروپایی (با هدف ذینفع شدن سرمایه‌گذاران اروپایی در جهش حضور گردشگران خارجی در ایران)

۲- مطالبه لغو کامل محدودیت‌های انتقال مبالغ زیر ۱۰ هزار دلار به داخل ایران (برای ایجاد ظرفیت اشتغال انبوه نیروی کار متخصص ایرانی در بازار کار بین‌المللی به‌صورت Freelancer)

۳- مطالبه دیگری که از نظر نگارنده می‌تواند بیشترین منافع بلندمدت را برای اقتصاد ملی ایجاد کند، عبارت است از: مطالبه از اروپا و چین و روسیه (و در صورت برقراری مذاکره، مطالبه از امریکا) برای رفع موانع اقتصادی و حمایت سیاسی از انعقاد پیمان تجارت آزاد بین ایران و ۱۰ کشور از میان کشورهای همسایه، ظرف یک دوره حداکثر ۵ ساله

☑️وظیفه امروز اقتصاددانان حامی روحانی در انتخابات ۹۶ (از جمله نگارنده)

در «برجام اول»، متاسفانه بخش عمده مطالبات دستگاه دیپلماسی اقتصادی کشورمان از ۱ + ۵، از جنس اول (منافع «کوتاه‌مدت» برای «دولت») بود و در نتیجه به سرعت صادرات نفت ایران بیش از ۲ برابر شد و واردات هواپیما هم بیش از ۱۰ برابر.
اما پس از خروج امریکا و آغاز مذاکرات برای برجام دوم، وظیفه اخلاقی و مذهبی و میهن‌دوستانه همه ما اقتصاددانان حامی روحانی در انتخابات ۹۶، آن است که سعی کنیم تا «برجام دوم»، به سمت منافع «بلندمدت» برای «عامه مردم» اصلاح شود، یعنی مطالبات ما از اروپا و چین و روسیه، باید مطالباتی باشند که بیشترین اشتغال و درآمد را برای عامه مردم ایجاد کنند، بخش خصوصی را رونق دهند، پیوستگی اقتصاد ما با اقتصاد جهانی را بالا ببرند (و در نتیجه اقتصاد ما را مقاوم‌تر و تحریم‌ناپذیر تر کنند)، و سرانجام، از ایجاد درآمد بادآورده برای دولت (درآمدی که عمدتا صرف تخریب بخش خصوصی واقعی و توزیع انواع رانت بین نورچشمی‌ها می‌شوند)، جلوگیری کنند.

☑️ برجامِ یک‌پاراگرافی

در قسمت نخست این یادداشت‌های سلسله‌وار با عنوان «فرمول تحریم‌ناپذیر شدن در قرن ۲۱» (متن کامل: t.me/social_Economics/1137 )، تاکید کردم که: در طراحی تعاملات برنده _ برنده بین‌المللی، چه بسا «برجام اقتصادی» با کشورهای همسایه، مهم‌تر از «برجام سیاسی» با کشورهای ۱ + ۵ مهم باشد (هر چند که تا دومی نباشد، اولی محقق نمی‌شود)

در یادداشت دوم با عنوان «دیپلماسی اقتصادی، فقط التماس برای فروش نفت نیست» (متن کامل: t.me/social_Economics/1141 ) تاکید کردم که در قرن ۲۱، هر چه اقتصاد کشوری با اقتصاد جهانی درهم‌تنیده‌تر باشد، «تحریم‌پذیری» آن کشور کمتر است. مثلا ترکیه و پاکستان که با بیش از ۱۵۰ کشور معاهده «تجارت آزاد» دارند، بسیار تحریم‌ناپذیرتر از ایران هستند که فقط یک پیمان تجارت آزاد (با سوریه) دارد. همچنین در یادداشت سوم با عنوان «تجارت آزاد، صلح و فقرزدایی» (متن کامل: t.me/social_Economics/1148 ) اشاره کردم که برای رسیدن به اقتصادی «مقاوم»تر، «غیر نفتی»تر و «تحریم‌ناپذیر»تر، یکی از هوشمندانه‌ترین مطالبات ما در مذاکرات برجامی، عبارت است از: حذف موانع امضای معاهده «تجارت آزاد» بین ایران با کشورهایی هم‌فرهنگ و دارای سطح توسعه‌یافتگی اقتصادی مشابه خودمان، مثل عراق و ترکیه و پاکستان و افغانستان و هند.

به این ترتیب در یادداشت چهارم و پایانی، پیشنهاد نگارنده برای دستگاه دیپلماسی کشور در مذاکره با اروپا و چین و روسیه (و حتی در صورت مذاکره احتمالی با امریکا)، تمرکز بر یک مطالبه شفاف یک‌پاراگرافی است: «پایبندی ایران به توافق هسته‌ای، در قبال رفع موانع اقتصادی و حمایت سیاسی کشورهای ۱ + ۴ از انعقاد پیمان تجارت آزاد بین ایران و ۱۰ کشور از میان کشورهای همسایه، ظرف یک دوره حداکثر ۵ ساله»

✍️ میثم هاشم خانی
کانال «اقتصاد اجتماعی»