عید فطرهای قرن پانزدهمی
عید فطرهای قرن پانزدهمی
مجتبی عمادی
?آخرین عید فطر قرن چهاردهم شمسی را در حالی تجربه میکنیم که همهگیری جهانی کووید-۱۹، شرایطی تا حدی مشابه همهگیری جهانی آنفولانزای اسپانیایی را در اواخر قرن سیزدهم شمسی به ارمغان آورده است. البته چنانکه نوشتهام، آنفولانزای اسپانیایی به همراه دو سوار مرگ آفرین دیگر چنان شرایط سختی برای ما پدید آورده بود که تا نیمی از جمعیت ایران کاسته گردید. اکنون و تحت تحریم های ظالمانه آمریکا و رشد منفی اقتصادی و پارهای نقایص ساختاری، حتی اگر تعداد متوفیان کرونا را سه برابر هم بکنیم، از شرایط به نسبت مطلوبی در مدیریت کووید-۱۹ برخورداریم؛ پس، در سده اخیر پیشرفت داشتهایم.
?از حیث باورها، ما ایرانیان خود را باهوش، صاحب تمدن عالی و هنرمند میدانیم چنانکه میگوییم 《هنر، نزد ایرانیان است و بس!》 البته تاریخ پرحادثه ما تاییدکننده قطعی نهادینه شدگی چنین امری نیست! چنانکه در عرصه رشد، پیشرفت و توسعه (رپت) به دنبال قهرمان میگشتهایم، در عرصه علم با تاریخ چند هزار ساله هم فقط نخبگانی (قهرمان علمی) جهانی داشتهایم؛ اما چنانکه گفتهاند 《با یه گل بهار نمیشه》 آن نخبگان هم تک گل هایی بودهاند که روییده و رفتهاند.
?تا آنجا که میدانم، دانش مانند سرمایه گریزپاست؛ هر دو به محیطی باثبات نیاز دارند تا باعث رپت شوند. جالب است که 《حتی آثار حیرتانگیز فن و دانش قدیم که در کاخها و … برجای مانده از عصر هخامنشی دیده میشود، عمدتا برآیند ترکیب التقاطی از هنر و مهارت فناوران ایونی، بابلی، ساردیس و … است.》گندی شاپور هم، پدیدهای غیرنهادینه و گذرا بود که گسترشش در عهد خسرو ساسانی تا حد زیادی مدیون ویژگیهای شخصیتی اوست. پس از اسلام نیز تا حدود قرن ۱۲ میلادی، در《تجربه درخشش مستعجل و ناپایدار و نهادینه نشده》تمدن ایرانی-اسلامی نقش داشتهایم، اما پس از آن برای هفت قرن به خواب میرویم؛ بیدار که میشویم مقارن دوره قاجاریه میشود و یک قرن (قرن ۱۹) وقت صرف زمان برای تمهید میشود تا اینکه در نهایت پس از یک ربع قرنِ دورهی تکوین پهلوی اول، تازه به وقت تاسیس دانشگاه میرسیم. از همان زمان که سیر قهقرایی را در قرن ۱۲م آغاز میکنیم، غربیان دانشگاههایی در بولونیا، آکسفورد، و پاریس تاسیس میکنند. در دو دوره طولانی صفویه و قاجاریه، نگاه غالب شاهان به فرنگ، متمرکز بر خوبرویان و شراب فرنگ است!《ناصر الدین شاه-کسی که کل نیمه دوم قرن نوزده را پادشاه ایران بوده است-در بخشی از خاطرات روزانه خود داستان بازدید از یک کارخانه صنعتی در ورشو لهستان را اینگونه توصیف می کند: «بعد رفتیم مرتبه دویم و سیم و چهارم این کارخانه، آنجا زنها نشسته بودند و بعضی اسبابها را که این کارخانهها درست میکند میدوزند با چرخ، اما چرخ پائی و دستی نیست با بخار چرخ را حرکت میدهند، اینها میدوزند همینطور این سه مرتبه بالا زن و دختر نشسته بود و کار میکرد، هرچه نگاه کردم که توی این زنها یک زن خوشگل پیدا کنم نبود، اقلاً دو هزار زن در این کارخانه کار میکند، توی اینها یک زن نبود که خوب باشد تمام زرد و رنگ پریده بودند، از شدت کار تمام زنها بیمصرف و زرد هستند، این بیچارهها در بیست و چهار ساعت، ۹ ساعت باید کار کنند»!(@kharmagaas)》
?رپت از بالا به پایین، وجه غالب دوره پهلوی اول و دوم است که به تفصیل در کتاب اقتصاد سیاسی کاتوزیان توضیح داده شده است. پهلویها به دنبال مدرنشدگی ایران از طریق دولتی بودند. چون به خصوص در دوره هر دو پهلوی و البته سابقه طولانی تاریخی، دولتها در ایران اجارهگیر بودهاند-به خصوص با پول بادآورده فروش منابع طبیعی به خصوص نفت در سده اخیر- دولتسالاری و کلیه پیامدهای منفی آن منجمله انحصارطلبی، اقتصاد رانتی و تعارض منافع بر ملت ایران تاثیر منفی خود را بر جای گذارده است. البته بعد انقلاب هم ما در چنبرهی همین مناسبات غلط بودهایم تا آنکه ترامپ بر سر کار آمد و اعتیاد دولتهای اجارهگیر به نفت را هدف گرفت. البته که دردناک است، اما دستکم نشان داد که کشور بدون نفت هم میشود سرپا بماند؛ حال اگر رپت میخواهیم بایستی با مالیاتگیری و مشارکت مردم بدان سو حرکت کنیم.
?چنانکه بورس را نماگر اقتصاد میدانند؛ دانشگاه اقتدارآفرین هم نماگر رپت است. در آستانه ورود به قرن ۱۵ش نیاز داریم تا از تجربیاتمان به طور موثر جهت اصلاح اجتماعی-اقتصادی استفاده کنیم و به جامعهای دانشمحور، رقابتی و شایستهسالار تبدیل شویم و مناسبات سوگلیگرایانه ایلی-قبیلهای-قومی را به سویی نهیم. موفقیتهای ما در منطقه از افغانستان تا سوریه و آمریکای لاتین، بدون وجود جامعه و اقتصاد دانشمحور، به سرانجام درخششهای نهادینهنشده تاریخی مبتلا خواهد شد. چنانکه با تغییر محیط، گونه موفق تغییر میکند و سازش مییابد، شرایط جدید ژئوپلیتیکی و اجتماعی خواستار تغییر جهت نیل به رپت است.
@EmadibaygiGleam