پوشش ریسک دلار: بازی جمع صفر
Gleam:
با نگرانی و عدم اطمینانی که از آینده نرخ ارز (و وضعیت کل اقتصاد) در کشور هست، طبیعی است که عدهای تصمیم بگیرند با تبدیل داراییها و پسانداز خود به ارز و طلا خود را در مقابل این ریسک مصون کنند. شواهد هم میگوید مقدار زیادی طلا در طول زمستان توسط ایرانیان خریداری شده است که حرکتی در این جهت است. فراموش نکنیم که در اقتصاد ایران طلا – و ارزهای دیجیتال – هم باید با دلار از خارج وارد شود و خرید طلا فرق چندانی با خرید دلار ندارد.
ولی آیا این استراتژی – تبدیل داراییها به دلار و طلا و ارز مجازی – میتواند ریسک کلان اقتصاد برای کل جامعه را پوشش بدهد؟ طبعا نه! افزایش نرخ دلار یعنی تغییرات منفی در بهرهوری کل اقتصاد یا تراز تجاری کشور و این تغییرات – در سطح کل جامعه – با خرید و ذخیره سازی دلار و طلا خنثی نمیشوند. آنهایی که توانایی مالی و اطلاعاتی برای درک این ریسکها دارند سعی میکنند ریسک آتی خود را پوشش بدهند ولی طبقات محروم و زحمتکش که نه پسانداز فعلی دارند، نه توان مالی برای این نوع پساندازهای احتیاطی دارند و نه اساسا فرصت و فراغتی برای فکر کردن در مورد این موضوعات، بدون پوشش باقی خواهند ماند.
بازی خرید احتیاطی دلار و طلا یک بازی واضح «جمع صفر» است: هر قدر که تقاضای خریدهای احتیاطی ارز و طلا بیشتر میشود، فشار قیمت در بازار آزاد بزرگتر شده و نرخ غیررسمی دلار بیشتر جهش میکند. در واقع فرادستان ریسک خود را به قیمت انتقال آن به طبقات فرودست کم میکنند. هر قدر مقدار بیشتری از ریسک فرادستان پوشش داده شود، باری که به دوش فرودستان میافتد «سنگینتر» خواهد بود: در میانمدت کالاهای مصرفی عادی که برای نیازهای پایه این قشر از جامعه وارد میشود – به برنج پاکستانی فکر کنید – گرانتر شده و قدرت خرید آنان کمتر خواهد شد.
ریسکهای کلان و تجمیعی اقتصاد مثل آب داخل یک ظرف است و با هج کردن یک عده از شهروندان از بین نمیرود و فقط از جایی به جای دیگری منتقل میشود. اگر عدهای سهمشان را از این آب حمل نکنند، عده دیگری باید آن را به دوش بکشند. به این خاطر روی ماهیت «جمع صفر» این نوع پوشش ریسک تاکید داریم: هر مقدار دلار و طلا و ارز مجازی که برای منظور پوشش ریسک خریداری میشود، از خزانه دلارهای کشور برای تامین نیازهای احتیاطی و پوشش ریسک شهروندان برداشته میشود و در نتیجه ذخیره دلار دولتی کمتری برای روزهای آینده باقی میماند.
تحلیل گران به درستی میگویند که اگر بازار ارز کارا عمل میکرد، قیمت فعلی ارز باید ریسک آینده را همین امروز قیمتگذاری میکرد (یعنی قیمت فورا جهش میکرد تا جایی برای این پوشش ریسک بدیهی باقی نماند). ولی چون این اتفاق نیفتاده است، در عمل کسی که به دلار ۴۰۰۰-۵۰۰۰ تومانی یا سکه طلا یا ارز دیجیتالی که با این نرخ دلار عرضه میشود دسترسی دارد و دارایی خود را به آنها تبدیل میکند، پوشش ریسک خود را از جیب بقیه جامعه انجام میدهد.
جمعبندی: به هر حال مردم حق دارند به صورت انفرادی نگرانیهای خود را پوشش بدهند و نمیتوان نقدی متوجه آنان کرد. ولی اقتصاددانان و مشاوران مالی و سیاستگذاران باید متوجه باشند که چنین راهحلهایی در سطح کلان نمیتواند تجویز شود و ماهیت جمع صفر دارد. دست آخر باید تدابیری اندیشیده شود که این جریان پوشش ریسک، باعث انتقال مضاعف فشار به اقشار ضعیف نشود. تدابیر میتواند طیفی از روشها مثل رفع تبعیض قیمتی، محدود کردن موقت دسترسی بزرگمقیاس به ارز، توقف پیشفروشها و سلفهای حاوی آربیتراژهای واضح، و نهایتا طراحی برنامههای حمایتی برای جلوگیری از تورم ناگهانی در سبد مصرفی اقشار محروم – مثل کوپن ارزاق پایه – باشد. یک لیوان چای داغ، حامد قدوسی
@EmadibaygiGleam