‍ فردیت باختگی عامل خشونت افسارگسیخته
علی قنواتی (@kheradoo)
تخلیص: مجتبی عمادی
‏دختر بغدادی که با جنازه آویخته سلفی می‌گیرد؛
مردانی که هزاران سیاه را در می‌سی‌سی‌پی شکنجه، اعدام و مثله کردند؛
شهروند عصبانی بهبهان که بانک را آتش می‌زند؛
پلیس پاریس که دانشجویان را جنون‌آمیز کتک می‌زند
همه تحت کنترل یک نیروی فرا-ارادی اند: فردیت‌باختگی!
یکی از شوک‌آورترین یافته‌های‎#روان‌شناسی_اجتماعی پدیده فردیت‌باختگی است، و یکی از خیره‌کننده‌ترین پژوهش‌های آن مربوط به اعدام سیاهان است. چون این دانش را در ایران کمتر می‌شناسیم بگذارید کمی مفصل بگویم:
‏اول. در این آزمایش که با شرکت‌کننده‌هایی از گروه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی در سراسر جهان تکرار شده، یک گروه چند نفره (از ۳ تا ۸ نفر) حضور دارند. از همه به ترتیب یک پرسش یکسان می‌پرسند. پاسخ صحیح، بدیهی است؛ اما جز نفر آخر که سوژه اصلی ست، بقیه یک پاسخ غلط هم‌آهنگ شده می‌دهند! ‏به عنوان مثال این تصویر را (پیوست) به همه نشان می‌دهند و می‌پرسند کدام خط از همه بلندتر است؟ پاسخ بدیهی B ست اما همه شرکت‌کنندگان با اطمینان می‌گویند D! نفر آخر یا همان سوژه با تعجب زیاد به بقیه نگاه می‌کند و با اعتمادبه‌نفس می‌گوید B. پرسش با تصویر دیگری با همین سناریو تکرار می‌شود.
‏تصاویر ضبط‌شده از آزمایش نشان می‌دهد سوژه با تکرار این وضعیت آشکارا به هم می‌ریزد، اما قرار گذاشته‌اند تا آخر آزمایش جز پاسخ به سؤالات حرفی نزنند. سوژه به‌وضوح فشار روانی زیادی را تحمل می‌کند و سرانجام، حدود ۸۰ درصد سوژه‌ها در پرسش سوم تا درهم می‌شکنند و هم‌رنگ جماعت می‌شوند! ‏در این آزمایش: هرچه تعداد شرکت‌کنندگان بیش‌تر باشد سوژه زودتر می‌شکند؛اغلب سوژه‌ها در مصاحبه بعد از آزمایش، فشار روانی آن را شدید و دیوانه‌وار توصیف می‌کنند؛بیش‌تر سوژه‌ها بعد از شکستن و تکرار طوطی‌وار پاسخ نادرست دیگران، آرامش و حتی شادی زیادی را تجربه می‌کنند؛ و سوژه‌هایی که درون‌گراترند و در مصاحبه قبل از آزمایش درباره اهمیت فردیت و تسلیم نشدن در برابر رویکردهای تحمیلی جامعه بهتر سخنرانی می‌کنند و شعار می‌دهند، اغلب همان کسانی هستند که زودتر تسلیم فشار اجتماعی می‌شوند!
‏دوم: از چند آزمایش و مفهوم مهم میانی می‌پریم تا به پژوهش مهم مربوط به لینچ گسترده سیاهان آمریکا در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ برسیم. در این دوره جمعیت خشمگین، هزاران سیاه (و نیز صدها سفید) را با اتهام دزدی و تجاوز و امثال آن، در ملأ عام شکنجه و مثله و مجازات کرده‌اند. ‏چه‌طور میلیون‌ها انسان متمدن، کسانی که در زندگی معمولی انسان عادی محترمی بوده‌اند، سال‌های متمادی در این صحنه‌های فجیع مشارکت کرده، و اغلب با آرامش فراوان در عکس‌ها به دوربین نگاه می‌کنند؟ ‏پاسخ شگفت‌انگیز است: «شدت خشونت» ارتباط ریاضی با «تعداد جمعیت» داشته؛ هر چه «جمعیت بیش‌تر»ی در صحنه اعدام حاضر بوده، «خشونت شدیدتر»ی اعمال شده! و سبعانه‌ترین رفتار، شامل مثله کردن و آتش زدن قربانی، تنها در جمعیت‌های بیش از ۳-۴هزارنفر اتفاق افتاده است!
چه عاملی «شدت خشونت» را متناسب با «تعداد جمعیت» شکل می‌دهد؟
‏پاسخ قطعی این سؤال را نمی‌دانیم، اما اصل پدیده به اثبات رسیده است: در حضور فشار اجتماعی، اغلب ما انسان‌ها، امکان تصمیم‌گیری برمبنای ارزش‌ها و باورهای خود را به سادگی از دست می‌دهیم تا جایی که به کارهایی دست می‌زنیم که از هیچ حیوانی برنمی‌آید!
‏سوم: فکر می‌کنید متخصصان پروپاگاندا و عملیات روانی با مفاهیمی مثل فردیت‌باختگی چه‌کار می‌کنند؟ دست‌کاری ذهنی و اقناع دروغین! همه تاریخ عملیات روانی در همین هدف خلاصه می‌شود: منیپیولیشن یا دست‌کاری ذهنی. کافی ست ۳ نفر را استخدام کنید که یک باور بی‌اندازه چرت و ابلهانه را به نفر چهارم بگویند؛ بعد از یک مقاومت کوتاه اولیه، به احتمال ۸۰ درصد هر مزخرفی را می‌پذیرد! بعد از مدتی «جماعت»ی خواهید داشت که برای مزخرف یقه جر می‌دهند و تبریک! شما به خط تولید فردیت‌باختگی دست یافته‌اید! ‏این مدل ساده‌شده، روش کلی افکارسازی توسط قدرت‌هاست.
و در این روزگار چه بستری برای این عملیات مناسب‌ترین است؟ بله؛ رسانه‌های اجتماعی!
‏تصادفی نیست که از سانتیاگو تا بغداد و از پاریس تا هنگ‌کنگ، هیولای آشوب در خیابان تنوره می‌کشد و خون می‌خواهد، و هم‌زمان، از فیسبوک و توییتر تا پیام‌رسان‌های موبایلی، صحنه ترک‌تازی فیک‌نیوز شده است.
‏حرف آخر: از امشب وقتی نور صفحه گوشی به صورت‌تان می‌تابد، یک لحظه پاور را بفشارید و در آینه صفحه تاریک آن به چهره خود خوب و دقیق نگاه کنید؛ اگر خود را شناختید صفحه را فعال کنید و بنویسید.
هیولا از آنچه در آینه می بینیم به ما نزدیکتر است.
@EmadibaygiGleam