ما و علیمردان خان منطقه!
مجتبی عمادی
?ترور و قتل هدفمند دو نیروی کلیدی نظامی-دفاعی کشور در طی کمتر از یکسال، واقعه تلخی است؛ چون تربیت و پرورش نیروی با صلاحیت و شایسته فرایندی زمانبر است به خصوص آنکه کشور ضعفی برجسته در حوزه جانشین پروری دارد. هر چند آنان که با ترور و با تلخی از میان ما رفتند، خود نیز طلب شهادت داشتند؛ اما این وقایع به هیچ عنوان نمی‌تواند تخفیف دهنده تلخی این وقایع باشند.
?بچه که بودم، نوار کاستی آهنگین را می‌شنیدم که همواره بیادم مانده است چون در عرصه‌های مختلف زندگی با مظاهر واقعی آن مواجه میشده‌ام. داستان مربوط به عباسقلی خان و فرزند لوس او، علیمرداخان بود (http://www.istgahekoodak.ir/دانلود-قصه-صوتی-علیمردان-خان/). بعلاوه، در برلین که بودم به دیدن محوطه یادبود قربانیان یهودی نازی ها رفتم (https://www.visitberlin.de/en/memorial-murdered-jews-europe). البته فقط همان نبود، یادم می‌آید که در جایی از آن شهر نوشته بودند که ما به علت داشتن اردوگاههایی منجمله آشویتز شرمنده‌ایم. این دو را کنار هم گذاشتم که بگویم، داستان عباسقلی خان (آمریکا) و علیمردان خان (اسرائیل) حتی در روابط بین الملل هم وجود دارد چه برسد به روابط فردی و روابط اجتماعی. البته این علیمردان خان واقعا 《بی‌هنر》نیست!
?علیمردان خان منطقه از زمان موجودیت یافتنش، هر چه خواسته انجام داده چون عباسقلی خان همواره و بدون قید و شرط از آن حمایت کرده است. اینکه واقعا چرا چنین ارتباطی بین آمریکای مسیحی و اسرائیل یهودی وجود دارد نیازمند کنکاش دقیق است که من در متون فارسی خودمان منبع موثق و جامعی نیافتم. بواسطه همین ارتباط و ارتباطی که میان آمریکا و کشورهای اروپایی برقرار است، علیمردان خان در اروپا هم چنانکه برای آلمان نوشتم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
?به تازگی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هم دست به عادی سازی روابط با اسرائیل زده‌اند؛ به نظرم یکی از عوامل اصلی جهت اقناع حداقل بخشی از افکار عمومی کشورهایشان، استفاده ابزاری از لولویی به نام ایران بوده است. البته چین، روسیه و هند هم روابط به نسبت گسترده‌ای با اسرائیل دارند.
?این واقعیتها را کنار هم می‌گذاریم و این موضوع را هم در نظر میگیریم که پیشرفته‌ترین فناوری‌ها یا خدمات آنها هم در اختیار علیمردان خان قرار می‌گیرد؛ نتیجه چه می‌شود؟ چنانکه رونن برگمن در کتابش نوشته است سازمانهایی چون موساد و امان ایجاد می‌شوند. داستان ترور اولین رهبر حزب‌اله را که در آن کتاب می‌خواندم، واقعا پیچیده و حساب شده بود. البته نه آنکه همه عملیاتهای ترور و قتل هدفمند آنها موفق بوده باشد-مثلا خالد مشعل- اما نکته کلیدی درس گرفتن آنها و اصلاح جدی رویه‌هایشان بوده است تا در عملیاتهای بعدی خرابکارانه‌شان موفق باشند.
?آنچه که ترورهای سالهای اخیر نشان می‌دهد، چنانکه در سریال 《تهران》هم نمایش داده شد؛ آن است که دست‌کم موساد و سیا یک قدم از ما جلوتر هستند و این در حوزه کارهای امنیتی-جاسوسی ضعفی اساسی است. هر چند در سریال 《خانه امن》 نشان داده می‌شود که نیروهای ایرانی هم از ابزارهای نوین استفاده می‌کنند؛ اما، همچنان وابسته به نوع سنتی دریافت اطلاعات از منابع انسانی خود هستند. چنانکه در فیلمهایشان هر چند با غلو نمایش می‌دهند، اما سازمانهای آنها جهت جمع‌آوری و رصد اطلاعات علاوه بر ماهواره‌ها، از پیشرفته‌ترین ابرکامپیوترها و دانش حوزه داده هم استفاده می‌کنند.
?تحریمهای وحشیانه شدید، جدی نگرفتن رقبا و دشمنان، فقدان فناوری‌های پیشرفته، چالشهای داخلی جدی در حوزه اقتصادی-معیشتی-رفاهی و فقدان راهبرد جامع اقتصادی-سیاسی-اجتماعی-روانی-نظامی-امنیتی ما را به طور جدی در مقابل علیمردان‌خان ضربه پذیر کرده است.
?انتقام سخت از رقبا و دشمنان قطعا شامل بازی در زمینی که آنها فراهم کرده‌اند یا دادن پاسخی واکنشی مثل حرکت کردن پا در اثر ضربه به زانو-چنانکه ایران دوران فتحعلیشاه قاجار در مقابل روسها نشان داد- نمی‌شود و نخواهد شد. به نظرم اولین گام، اصلاح و بازنگری جدی، موثر اما غیرشتابزده در سازمانهای اطلاعاتی-امنیتی است؛ با این حال، چنانکه یک ارگانیسم بدون هماهنگی، توازن و ارتباط موثر سیستم‌هایش به جایی نمی‌رسد، پس از گام دوم بایستی به سراغ رفع چالش‌های سایر سیستمها هم برویم.
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi