?مینا شیروانی ناغانی/ دکترای جامعه شناسی اقتصادی و توسعه

?مستند ساز جوان کشورمان “کمیل سوهانی” در فیلم مستند “بمب ساعتی” در محورهای مختلف چون لیگ سوپر مدیران، مدیریت غیرکارشناسی، قوانین بخشنده و بنگاهداری، به بررسی چالش‌های صندوق‌های بازنشستگی کشور پرداخته است. فیلم مستند بمب ساعتی روایتی از تاریخچه به وجود آمدن صندوق‌های بازنشستگی در ایران و مسایل و مشکلات گذشته و امروز این صندوق‌ها با هدف تاثیرگذاری بر سیاست های عمومی است. همچنین در برنامه ششم توسعه کشور از صندوق‌های بازنشستگی در کنار بحران آب و محیط زیست، به عنوان چالش‌ها و مسائل اصلی کشور یاد شده است.
کارگردان بیان مساله را در ابتدای فیلم با به تصویر کشیدن بحران صندوق های بازنشستگی کشور یونان مطرح می کند و شبیه سازی خوبی در این زمنیه با صندوق های بازنشستگی ایران و آینده فروشی را به تصویر کشیده است. در فیلم نمودارها به خوبی نشان می دهند که تا سال ۱۴۲۹ حداقل ۸۳ درصد از بودجه عمومی دولت به صندوق های بازنشستگی تخصیص می یابد اما ممکن است این تاریخ زودتر هم اتفاق بیفتد.

در بخش قوانین بخشنده این فیلم مستند شاهد این مقوله هستیم که سن بازنشستگی کنونی ۳۰_۴۰ سال پیش در قوانین تصویب شده است در صورتیکه در آن زمان، امید به زندگی ۵۶-۵۷ سال بوده است این در حالی که امروز امید به زندگی ۷۴-۷۶ سال است. بنابراین باید قوانین اصلاح شوند تا این فاصله جبران شود. هم‌چنین حدود ۴۸ درصد بازنشستگان کشوری و لشگری در سن زیر ۶۰ سال بازنشسته شده‌اند. تمام این موارد نشان می‌دهد که بار مالی که بر صندوق‌ها تحمیل می‌شود از منابعی که به آن وارد می‌شود، بیشتر است و تعادل ندارد. قانون منع به کارگیری بازنشستگان که اخیرا اجرایی شده است، قانون مطلوبی است که به کمک صندوق ها بازنشستگی آمده است چراکه پیش از این بازنشستگی نوعی مزیت محسوب می شد و افراد تلاش می کردند هرچه سریعتر بازنشسته شوند و به کار جدیدی مشغول شود تا دو منبع کسب درآمد داشته باشند.

در بخش مدیریت این فیلم مستند، عدم مدیریت صحیح منابع صندوق های بازنشستگی به درستی به تصویر کشیده شده است به طوریکه به “لیگ سوپر مدیران” در کتاب “سرمایه در قرن بیست و یکم” نوشته «توماس پیکتی» اشاره می کند و به ثروت و نابرابری در درآمد و به استخدام های غیر متعارف در بخش های مختلف سازمانی دلالت دارد. راهکار موثر از نظر پیکتی همانا افزایش شفافیت در روند انباشت سرمایه یا ثروت است زیرا تا زمانی که شفافیت کارآمدی در این باره صورت نگیرد چه در سطح ملی و منطقه ای و چه بین المللی راه های فرار سرمایه و نهایتا تشدید توزیع نابرابری کماکان به قوت خود باقی خواهد بود. در زمینه عدم شفافیت “حسام الدین آشنا” مشاور رییس جمهور نیز گفته است؛ مساله اصلی در این فیلم، مساله تعارض منافع خرد و کلان است. باید دید که منافع چه کسی و تا چه اندازه‌ای باید تامین شود. متاسفانه برای تامین منافع عده ای، به غیر قانون، رنگ قانونی زده می‌شود و اصلیت پیدا می‌کند. موضوع دیگر نیز که باید مورد توجه قرار گیرد، عدم شفافیت است. مساله عدم شفافیت یک راه جدی برای تعارض منافع است.

در بخش بنگاه داری فیلم به خوبی تغییر کارکرد ذاتی صندوق ها را به تصویر کشیده است، به طوریکه می بینیم وزارتخانه کار تعاون و رفاه اجتماعی و صندوق ها از کارکرد اصلی خود که همانا تامین رفاه و فقرزدایی است فاصله گرفته و کارکردی صنعتی و سرمایه گذاری به خود گرفته اند. از این رو تا حدودی بحران صندوق‌های بازنشستگی ناشی از کارکردهای فعلی آن‌ها است.

“احمد میدری” معاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در مورد این فیلم گفته است؛ این مستند پژوهش‌های فراوانی داشت و از این نظر قابل تحسین است. باید بگویم که وزارت کار برای حل این مشکل از بسیاری از نهادهای جهانی دعوت کرد تا راهکارهای تحولی خود را ارائه بدهند و از این جهت تجربیات دنیا به دست ما رسید. تاکنون رایزنی‌های گسترده‌ای انجام شده و فکر می‌کنم که بعد از این فیلم دستمان بازتر نیز بشود و بهتر بتوانیم کار کنیم. باید بگویم که این شرایط، تنها مربوط به خطای سیاست‌گذار نیست و گاهی به دلیل اشتباه اخلاقی جامعه است. برای مثال، گروه‌های مختلف به قدری به سیاستگذار فشار می‌آورند تا در نهایت او تسلیم می‌شود. زمانی بود که ما هرجا می‌رفتیم همه بازنشستگی پیش از موعد می‌خواستند. اکنون باید بگویم که ما در تهران ۴۰۰ هزار خانواده بازنشسته داریم که از این رقم ۳۳ درصد زیر ۶۰ سال هستند، در حقیقت در سنی هستند که در هر جای دنیا سن کار است و باید به فعالیت بپردازند. متاسفانه رفاهی ایجاد شده است که بازنشسته بازنده است، دولت بازنده است و اداره بیمه نیز بازنده است. به نظرم گذر از این بحران به یک اعتراف همگانی نیاز دارد. ✍
@sociology_economic ???

کمیل سوهانی مشکل صندوق های بازنشستگی را مشکل پارادایمی و سیستمی می داند و باید در حوزه تامین اجتماعی پاردایم مشخص تبیین شود. همچنین معتقد است این بحران تنها با اصلاحات پارامتریک میسر نخواهد و مدیران به تنهایی نمی توانند این بحران را حل کنند و به همراهی مردم نیز نیاز دارند.

او تغییر نگاه به توسعه و حکمرانی را راه حلی برای برون رفت از چالش صندوق های بازنشستگی می داند و بر این باور است که تا زمانی که اتکا منابع درآمدی به نفت باشد ضرورتی احساس نمی شود و دچار نوعی کوری و کری کنشی در زمینه حل مشکل هستیم و تاکید دارد تا زمانیکه آگاهی نسبت به ضرورت اصلاح صورت نگیرد و منابع نفتی اولویت اول مان باشد راه به جایی نخواهیم برد حتی اگر بهترین مدیران دنیا را برای حل مشکل به کشور دعوت کنیم.

?در همین زمینه در کتاب های اقتصادی، نظریه “نفرین نفت” نیز توسط اقتصاددانان مطرح شده است به طوریکه اشاره به تاریخچه استفاده از منابع طبیعی و وابستگی دولت ها به این منابع و آثار مخرب آن شده است. از آنجایی که اثر مخرب وابستگی دولت‌ها به درآمد منابع طبیعی سال‌ها است که مورد توجه قرار گرفته است و مهم‌ترین نمونه تاریخی این رویداد مربوط به قرن ۱۶ و سرریز شدن حجم عظیم طلای غارت شده از آمریکا به صندوق حکومت اسپانیا بود. به طوریکه آثار سویی که این منابع ثروت به همراه داشت، چنان بود که اسپانیا پس از چهار قرن هنوز نتوانسته است به خوبی از عواقب سلسه حوادث بحرانی که ایجاد شد نجات یابد. «نفرین نفت» پدیده اعجاب‌آوری است که در کشورهای دارای منابع طبیعی سرشار و به ویژه منابع تجدیدناپذیر مانند نفت ظهور می‌کند. این کشورها با وجود چنین مواهبی، عمدتاً در مقایسه با سایرین که از این ذخایر محروم‌اند، رشدهای اقتصادی به مراتب پایین‌تری را تجربه می‌کنند. با نگاهی به عملکردهای برتر اقتصاد در میان کشورهای جهان، ملاحظه می‌شود که عمدتاً کشورهایی فقیر از منابع طبیعی، سردمداران رشد اقتصادی هستند. از منظر کلی‌تر اما سوءمدیریت دولت، فساد و توزیع ناعادلانه درآمد، عواملی هستند که به چنین پدیده‌ای دامن می‌زنند. و باعث می شود که سطح رفاه مردم پایین بیاید همانند آنچه که در ایران شاهد آن هستیم و دامن صندوق های بازنشستگی را نیز گرفته است.
نتیجه اینکه مسئولان راه‌های مختلفی برای حل چالش صندوق های بازنشستگی پیشنهاد دادند. از جمله اینکه سن بازنشستگی پایین است و مردم می‌توانند بیشتر کار کنند. از طرفی برای عبور از بحران صندوهای بازنشستگی نیاز به یک توافق ملی است چرا که اگر دانش عمومی نسبت به مساله‌ای در جامعه وجود نداشته باشد سیاستمدار هم دانش عمومی در این زمینه ندارد و نمی تواند به تنهایی بحران بزرگی همانند صندوق های بازنشستگی را حل کند. همچنین راهکارهای علمی و کارشناسی برای حل این بحران باید شناسایی شوند. واقعیت این است که اگر کشورهای اروپایی، حلقه‌ای ایجاد کردند که در آن حلقه رفاه و آسایش برای مردم‌شان فراهم کردند، قطعا به دلیل استفاده از راهکارهای علمی و تخصصی بوده است. ما هم می‌توانیم این راهکارها را در نظر بگیریم به شرط آن که مجریان و سیاست‌گذاران از نظرات اساتید نیز به خوبی استفاده کنند.
? مینا شیروانی ناغانی
? کانال جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_economic