پزشکی نوین و رقیبانش
(طب اسلامی و تکفیر هاریسون)
سیمین کاظمی
@drsiminkazemi
?با آتش زدن کتاب اصول طب داخلی هاریسون اگرچه برای مدتی نام شخص کتاب سوز بر سر زبان ها می افتد، اما بااین کار نه دانش پزشکی بی اعتبار می شود و نه طب اسلامی قادر خواهد بود، اعتبار بیشتری به دست آورد. سر برآوردن آنچه به عنوان طب اسلامی معرفی می شود، به عنوان رقیب پزشکی، از منظر جامعه شناسی واجد اهمیت است که در این یادداشت کوتاه به آن پرداخته می شود.

?وقتی پزشکی مدرن، با اتکاء به علم و مطرح کردن خود به عنوان یک حرفه توانست انحصار بر حوزه سلامت را در اختیار بگیرد، سایر گفتمان های رقیب نظیر طب سنتی را به حاشیه راند و طبیب های سنتی و عطارها و سایر کنشگران این حوزه مرجعیت خود را از دست دادند. بیمارستان ها ساخته شدند و مطب ها در هر نقطه شهرها سربرآوردند. رشته های تخصصی بر اساس طبقه بندی جدید بیماریها تأسیس شدند. دانشکده های پزشکی تعیین صلاحیت افراد برای ورود به این رشته را به عهده گرفتند. پیشگیری و درمان و بازتوانی بیماری به روش های جدید علمی اجرا شد.

?اما با محدودیت های علم پزشکی در درمان بیماری ها که نوعی اقرار به ناتوانی پزشکی مدرن بود، در دهه های اخیر رقیبان ناکام و از میدان به در شدة، مجدداً به عنوان مدعیان درمان بیماری وارد عرصه رقابت با پزشکی شدند و با استفاده از سیطره نگرش بازار آزاد که در آن هر کس می تواند در بازار رقابت متاع خود را عرضه و برای آن تبلیغ کند، به موازات پزشکی مدرن، شروع به فعالیت نمودند. روش های فراموش شده و رد شده توسط پزشکی مدرن دوباره عرضه شدند و زالو انداختن و حجامت و امثالهم رونق گرفتند. رقابت چنان جدی شد که دانشکده های طب سنتی زیر نظر وزارت بهداشت تأسیس شدند و متخصصان طب سنتی وارد عرصه طبابت شدند.

?اخیراً اما رقیب دیگری ظهور کرده که به عنوان «طب اسلامی» شناخته می شود. طب اسلامی حوزه فعالیت روحانیان شیعه است که اغلب به عنوان متولی بُعد معنوی زندگی انسان های مؤمن و صدور توصیه و موعظه برای رستگاری آن جهانی شناخته می شوند، اما اکنون حوزة نفوذ و فعالیت خود را به جسم انسان نیز گسترش داده و با اتکا به آموزه های دینی شبهات و تردیدهایی را درباره صحت و اثربخشی طب مدرن مطرح می کنند. روحانیون فعال در طب اسلامی، با استفاده از رسانه های جدید و نیز رسانه های رسمی بسیاری از دستاوردهای پزشکی مدرن، در حوزه های پیشگیری و درمان را به چالش می کشند، مثلاً درباره واکسیناسیون و غربالگری های دوره بارداری ایجاد تردید می کنند. به نظر می رسد چند عامل زیر روحانیون طب اسلامی را در اظهار نظر درباره پزشکی نوین تشجیع کرده، اند:

?روحانیون طب اسلامی به قدرت دین متکی هستند و برخورداری از پشتیبانی نظام سیاسی و مصونیت قضایی نسبی به آنها این امکان را می دهد که بدون احساس نگرانی از پیامد فعالیت های تبلیغی و عملی شان به مبارزه و رقابت با طب نوین بپردازند. چنانکه یکی از سرسلسله های طب اسلامی در برابر دوربین اقدام به سوزاندن کتاب داخلی هاریسون می کند تا این پیام را به مخاطبان بدهد که طب مدرن بیهوده و حتی دشمن سلامت انسان است و آن را باید نابود کرد.

?دیگر اینکه نقطه عزیمت طبیبان اسلامی، در مُباحثات شان  دین است و از این رو می توانند از قدرت دین در مواجهه با علم استفاده کنند و با اتکاء به این که گزاره های دینی عموماً ابطال ناپذیر و غیرقابل چون و چرا هستند و در مقابل گزاره های علمی ابطال پذیرند، فضایی را ایجاد کنند که طرف مقابل را مرعوب و به سکوت وادار نمایند.

?گذشته از اینها عامل اصلی که شکل دهنده طب اسلامی است، غلبه نگاه بازاری و سودمحوری به حوزه سلامت است که روحانیون را به عنوان کنشگرانی که  متاعی قابل عرضه در این بازار پزشکی دارند، به طمع کسب منفعت به تکاپو انداخته است. شیوه کار سرسلسله این گروه نشان می دهد که نه تنها طبابت آنها رایگان و چنانکه انتظار می رود در راه رضای خدا و هدایت انسان ها به بهشت نیست بلکه با اهداف کاملاً تجاری و فروش محصولاتی است که از نظر آنها قابل ترجیح به محصولات دارویی تجویز شده توسط پزشکی مدرن است.

?پایان سخن آنکه، پزشکی مدرن به عنوان یک علم محدودیت ها و خطاهایی دارد که موجب ناامیدی جامعه و بیماران از آن می شود، چنانکه برای درمان به راههای دیگری متوسل می شوند که از نظر آنها ممکن است جبران کننده ضعف های طب نوین باشد. از طرفی طب نوین با تجاری شدن و از دست رفتن بی طرفی اش، کمتر قادر خواهد بود اعتماد بیماران را جلب کند و همین باعث کاستن از وزن آن به عنوان تنها مرجع مطمئن حل مشکلات سلامت می شود. نتیجه آنکه ظهور گفتمان های رقیب مانند طب اسلامی تا حدودی متأثر از تغییرات نظام مراقبت سلامت است که نتوانسته است قابلیت اعتماد و مرجعیت خود را برای جامعه حفظ کند.

?متن کامل یادداشت در سایت جامعه شناسی پزشکی و سلامت
https://plink.ir/v4SLH