“ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم…”: “همانا خداوند احوالات و سرنوشت هيچ قومي را تغيير نميدهد مگر اينکه آنان خود را تغيير دهند.”
درباب اهميت علم و علوم پايه همين بس که امام علي (ع) آن را سلطان مي نامند و رهبر معظم انقلاب ، اين علوم را پايه ي نظري هر تحرک علمي و هر فناوري پيشرفته اي دانسته و بارها بر جايگاه آن تاکيد فرموده اند.
طبق مطالعات، بررسي ها و نظر سنجي هاي که در کارگروه اجلاس، طي چند ماه اخير داشته ايم، در حيطه ي رشته هاي علوم پايه با چالش هايي مواجه شديم؛ در اين مجال با استناد به اسناد بالا دستي ؛ از جمله مفاد مربوط به علم و فناوري جمهوري اسلامي ايران در سند چشم انداز افق ۱۴۰۴ هجري شمسي / سند راهبردي توسعه ي علوم پايه ؛ تدوين و مصوب شوراي برنامه ريزي علوم پايه /ابلاغيه ي سياست هاي کلي برنامه ي ششم توسعه و ابلاغيه ي مقام معظم رهبري در اجراي بند ۱۱۰ قانون اساسي در سياست هاي کلي علم و فناوري ونيز بيانيه ي ماموريت علوم پايه، به بيان برخي مشکلات موجود ونيز ارائه ي راهکار ها و مطالبات دانشجويان علوم پایه ميپردازيم. پيشاپيش از حسن توجه شما سپاس گزاريم و از تمامي دانشجويان و اساتيد گرانقدر ،هيئت رئيسه و مسئولان محترم دانشگاهها و کليه ي نهاد هاي استاني و کشوري تاثير گزار ؛از جمله معاونت محترم علمي و فناوري رياست جمهوري و استانداري، مرکز رشد و شتابدهي و بنياد نخبگان، شوراي عالي انقلاب فرهنگي ،کميسيون آموزش مجلس شوراي اسلامي، وزارت علوم تحقيقات و فناوري خواهشمنديم به مطالعه ي عميق اين اسناد همت گذاشته و برنامه ريزي و اقدام براي تحقق قوانين و دستورات مندرج در اين اسناد، به منظور حل مشکلات موجود و پاسخ به مطالبات دانشجويان، بلاخص دانشجويان علوم پايه را ، جز اهم برنامه هاي کاري خود قرار دهند.
الف.بعد آموزشي:
۱٫ بحث در باب نقد و بررسي ساختار آموزش عالي کشور، خود يک کتاب قطور است و محور چندين همايش تخصصي؛ خلاصه بگويم ” آموزش عالي در کشورما در عين چند صاحبي يتيم است “! مشکل دقيقا همينجاست. اسمش در شناسنامه ي وزارت علوم و بهداشت و آموزش و پرورش و ده ها ارگان دولتي و خصوصي آمده ، اما هيچکدام از اين پدر خوانده ها آنچنان كه بايد دردي از مشکلاتش دوا نميکنند.
ساير وزارت خانه ها و سازمان ها ميتوانند صرفا در حوزه ي عملياتي وارد شوند وآموزش و تربيت نيروي متخصص و متعهد را به نهادي که قانونا مسئول اين کار است ، يعني وزارت علوم واگذار نمايند. اگر آموزش عالي يک متولي مشخص داشته باشد و متناسب با نياز کشور نيروي متخصص وکارآمد تربيت کند، بسياري از مشکلات موجود حل خواهد شد.از جايگزيني اصل ” شايسته سالاري” به جاي “امنيت شغلي” و برقراري” عدالت آموزشي” تا “شفافيت در بودجه ها و هزينه کرد هاي آموزش عالي” گرفته تا مديريت منابع انساني و اشتغال جوانان و تبديل کشورمان به يک قطب علمي در جهان با الويت دهي واقعي به جايگاه رفيع علم ،و دانش پژوهي.
۲٫ انتخاب نا آگاهانه و ناخواسته رشته هاي علوم پايه توسط پذيرفته شدگان و جذب برنامه ريزي نشده ي دانشجو توسط مراکز آموزش عالي:
با توجه به جو فرهنگي و نگاه اجتماعي، اگر کساني که رشته هاي علوم پايه را بر حسب علاقه و چشماني احتمالا باز انتخاب کرده اند ، فاکتور بگيريم، بسياري از دانشجويان علوم پايه صرفا براي ورود به دانشگاه و کسب لقب دانشجو سر از دانشکده ي علوم در آورده اند .بدون اينکه ديدي نسبت به رشته اي که ميخوانند داشته باشند يا از فرصت ها و چالش هاي آن آگاه باشند و چه بسا اگر قوانين دست و پا گير کنکور و فشار خانواده ها و مسئله ي سربازي مطرح نبود، بسياري عطاي دانشکده را به لقايش ميبخشيدند و انصراف ميزدند.
چرا قوانين دست و پا گير کنکور اصلاح نميشوند؟ چرا ساز و کار هايي که به هدايت تحصيلي و شغلي دانش آموزان و دانشجويان کمک ميکند، در انتخاب رشته ي متقاضيان و قبولي آنان جايگاهي ندارد؟
چرا دانشگاه ها بدون توجه به پتانسيل هاي لازم از جمله امکانات رفاهي و اقامتي، نسبت استاد به دانشجو ، امکانات تخصصي و نياز بازار کار اقدام به پذيرش دانشجو ميکنند؟
۳٫ ضعف محتوا، قالب و آموزش سرفصل ها و نيز محدوديت روابط علمي، عدم همكاري واقعي و گاها وجود رقابت هاي ناسالم ميان برخي اساتيد و مسولان در آموزش عالي، دانشجو را با کاهش انگيزه و علاقه روبه روميکند و او را به کم کاري وا مي دارد.
ب .در بعد پژوهش و فناوري و اقتصاد دانش بنيان ، دانشکده ي علوم پايه با مشکلات زير مواجه است.:
۱٫ حمايت محدود و خاص از طرح هاي کلان علوم پايه.
۲٫انتظار زود بازده بودن طرح هاي علوم پايه.
۳٫ عدم تربيت پژوهشگران و متخصصان براي تبديل يافته هاي علوم پايه به فناوري و ثروت.
۴٫فقدان پايگاه اجتماعي مناسب براي دانش آموختگان علوم پايه.
۵٫محدود بودن روابط دانشگاهي تک رشته اي و بين رشته اي؛ چه در سطح داخلي و چه در سطح بين المللي.
۶٫ کمبود تجهيزات نرم افزاري و سخت افزاري لازم و نبود دوره هاي تخصصي مهارت افزايي.
۷٫وجود بروكراسي و حواشي جدي در تامين مايحتاج كارهاي پژوهشي دانشجويان ارشد و دكتري، از پژوهانه گرفته تا ابزار و فضاي لازم.
راه کار ها:
در قسمت هاي مختلفي از اسناد بالا دستي به ارائه ي راهکار هايي جهت حل مشکلات موجود اشاره شده است از جمله راهبرد کلان ۱۳سند چشم انداز.اما چند راهکار دانشجويي:
۱٫اصلاحاتي که از سطوح بالاي مديريتي در نظام آموزش عالي بايد اعمال شوند، نيازمند پيگيري ومطالبه گري از طريق جريانات دانشجويي براي احقاق حقوقشان است و برگزاري چنين همايش ها و کمپين هايي در کنار تشکيل انجمن هاي استاني و کشوري دانشجويان علوم پايه و انجام مکاتبات با نهاد هاي مرتبط و البته همکاري و همپايي اساتيد ومديران دانشگاهي، اثر بخش خواهد بود.
۲٫آگاهي بخشي و يافتن ديد واقعي نسبت به مسائل دانشگاه و انتخاب رشته ميتواند به عنوان يک واحد درسي در آخرين مقطع تحصيلي دبيرستان گنجانده شود، داشتن پرونده ي روانشناسي از ابتدايي تا متوسطه و متوسطه تا دانشگاه ميتواند به افراد در انتخاب هاي مهم زندگيشان کمک شايان توجهي کند.اگر انتخاب رشته و کار براساس تيپ شخصيتي صورت گيرد موفقيت علمي و شغلي به مراتب بيشتر خواهد بود.
۳٫ دانشگاه ميتواند با استفاده ي حد اکثري از پتانسيل هاي خود از جمله مرکز مشاوره، مرکز رشد و شتاب دهي ،مرکز کارآفريني ،تشكل هاي دانشجويي و تجربه ي اعضاي هيئت علمي واساتيد راهنما ، براي تحصيل ، کار و تکامل شخصيتي دانشجويان برنامه ريزي داشته باشد.براي ورودي هاي جديد پرونده ي روانشناسي ايجاد کند.با توجه به تيپ شخصيتي و استعداد هاي بالقوه ي فردفرد دانشجويان به آنها مهارت هاي لازم براي کار آفريني يا اشتغال را منتقل نمايد.
۴٫ ساماندهي نظام ملي آمار و اطلاعات علمي – پژوهشي و فناوري جامع و کار آمد و ايجاد يک بانک اطلاعاتي از دانشجويان و فارغ التحصيلان رشته هاي علوم پايه در سطح کشور، استان و دانشگاه ضمن کمک به مديريت نيروي انساني، ميتواند زمينه ساز تشکيل تيم هاي تخصصي و اشتراک تجربيات باشد.
۵٫ تعريف منابع مالي غير از منابع دولتي براي تامين مخارج علوم پايه و نيز کار آفريني براي دانشجويان و پيوند بيشتر دانشگاه با خدمت و صنعت . براي مثال ميتوان با مشارکت مرکز شتاب و مرکز رشد و ساير نهاد هاي مرتبط يک سامانه طراحي کرد به منظور آگاهي از مشکلات و دريافت نيازمنديهاي بخش هاي مختلف جامعه وسپس يافتن راهکار براي پاسخ به اين نياز ها.اگر پروژه هاي تعريفي در مقطع ارشد و دكتري در جهت پاسخ به نياز هاي علمي صنعت و كشور باشد و دانشگاه براي رفع مشكل خاصي با شركتها و سازمان ها قرارداد ببندد و حل آن مشكل بشود محور و موضوع پايان نامه ها و رساله ها، علاوه بر حل مشكل بخش صنعت و تامين اعتبار كارهاي پژوهشي ، زمينه براي اشتغال و خلاقيت دانشجويان فراهم ميشود.
۶٫گسترش همكاري هاي بين دانشگاهي، اشتراك تجربيات ،امكانات و تعريف پرو‍ژه هاي مشترك در سطح استاني،كشوري و بين المللي.
۷٫ با اينکه تنها ۷درصد جمعيت دانشجويي کشور مربوط به علوم پايه است اما ۵۰درصد توليدات بين المللي کشور و ۵۴ درصد از استنادات به توليدات علمي مربوط به اين علوم است.اين امر يک مزيت مطلق براي آموزش عالي و بالطبع کشورمان تلقي ميشود. تشکيل تيم ها و شرکت هاي دانش بنيان و هسته ها و انجمن هاي علمي بين رشته اي نظير بيو انفورماتيک / نانو بيو تکنولوژي و ….هم ظرفيت توليد علم و هم دامنه ي دانش اعضا را بالاتر ميبرد و هم با تعريف پروژه هاي مشترک ميتوان زمينه هاي جديد اقتصادي را شناسايي و ايجاد کرد.بدون شک توجه و سرمايه گذاري مراکز رشد و شتاب برروي اين رشته ها ي بين رشته اي و فرا رشته اي نتايج فوق العاده اي به همراه خواهد داشت و زمينه ي ارتقاي جايگاه بين اللملي کشور از نظر علمي، اقتصادي و نظريه پردازي را فراهم خواهد کرد./
***به اميد آن روزي که سياست هايمان اصلاح شده باشد، دانشجويانمان آينده را با تدبير و تلاش خود رنگ اميد بزنند و فارغ التحصيل بيکاري نداشته باشيم و درک، جايگزين مدرک شود. استقلال اقتصادي کشورمان به جاي وابستگي به نفت، برپايه ي اقتصاد مقاومتي و اقتصادي دانش بنيان استوار باشد و دانشگاه هايمان دانشگاه هايي باشند ، پيشتاز در عرصه ي علم و فناوري، سفير عزت و اقتدار آفرين در عرصه ي جهاني.
بسيج دانشکده علوم