تفاوت ماه من با ماه گردون!
مجتبی عمادی
?چنانکه می‌دانید روس ها و انگلیس ها از صفویه تا قاجاریه با روندی افزاینده بلاهای گوناگونی را بر سر ایران آوردند؛ البته تا آنجا که خوانده‌ام چنانکه انگلیس‌ها در هند دست به خشونت سخت هم می زدند؛ روس‌ها هم کم دست به خشونت سخت و تحقیر ایرانیان به خصوص در دوران قاجاریه نزده‌اند که بخشی از آنها که اشک آدم را جاری می‌کند در کتاب اختناق ایران نوشته مورگان شوستر آمریکایی آمده است.
?قاره آمریکا که کشف گردید، رقابتی جدی میان استعمارگران آن دوره یعنی اسپانیا و انگلیس بر سر منابع سرشار آن به خصوص در کشورهای کنونی آمریکای جنوبی منجمله آرژنتین درگرفت. آمریکا با توجه به نبود آن منابع سرشار چنانکه عجم اوغلو در کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند نوشته است از این حیث روند رپت (رشد، پیشرفت و توسعه) متفاوتی از مثلا آرژانتین را طی نمود. حتی چنانکه وی نوشته است، در مناطقی از مردمانی با ریشه یکسان که در دو طرف مرز کنونی مکزیک و آمریکا زندگی می‌کنند، روندهای مختلف رپتی را طی کردند: آنها که در طرف آمریکایی بودند به طرف رپت آمریکایی و آنها که در طرف مکزیک بودند، رپت مکزیکی. باز چنانکه می‌دانیم آمریکا را سرزمین فرصت‌ها می دانستند، عامل اصلی شکست نازیها و فاشیستها بود و موارد دیگر.
?در همان دورانی که آمریکا فقط مشغول تبعیض علیه سیاه پوستان بود و روس ها و انگلیس ها مشغول جنایات عیان و پنهان منجمله علیه ایرانیان بودند؛ دست‌کم در دو نمونه آنها به کمک ایرانیان در آن دوران سیاه و نکبت‌بار قاجاریه آمدند: یکی مورگان شوستر و همکارانش و دیگری هوارد باسکرویل.
?باسکرویل دانش آموخته پرينستون بود و بلافاصله پس از پايان دوران تحصيلش برای آموزگاری در مدرسه “مموريال اسکول” در تبريز به ايران سفر کرد و از پائیز ۱۹۰۸ مشغول تدریس گردید. باسکرویل در مدرسه تاریخ عمومی درس میداد، اما به خواست شاگردان مدرسه و معلمان مدرسه مانند مرحوم سید حسن شریف‌زاده-معلم عربی- تدریس حقوق بین الملل را نیز بر عهده گرفت. ورود او به ایران مقارن با دوره‌ای بود که محمدعلی شاه قاجار در تهران، مجلس را به توپ بست و اساس مشروطه را متزلزل کرد و دوره استبداد صغیر را در ایران حاکم کرد.
?باسکرویل در دوران آموزگاريش با آزادی خواهان تبريز آشنا گردید و خصوصا با سيد حسن شريف زاده روابط صميمانه ای داشت. در همان دوران مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای برقراری دوباره مشروطیت به پاخاستند. باسکرویل که دوره سربازی را در آمریکا دیده بود، به قول خودش به جای نقالی تاریخ مردگان تصمیم گرفت تدریس را به کناری نهد و مشق نظامی به جوانان بیاموزد. جوانان، دسته خود را «فوج نجات» ناميده بودند و باسکرويل از آنها پيمان گرفته بود که در هر جنگی که رخ دهد، پيشرو باشند و فدايی وار به دشمن يورش ببرند. در همین ایام مرگ سید حسن شریف‌زاده، چنان او را منقلب کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا که از او خواسته بود از صف مشروطه خواهان جدا شود، ضمن پس دادن پاسپورتش گفت: “تنها فرق من با این مردم، زاد گاهم است و این فرق بزرگی نیست”. او سرانجام در ۳۰ فروردین ۱۲۸۸(۱۹۰۹)، زمانی که در حال رهبری ماموریتی برای شکستن محاصره نیروهای سلطنتی و آوردن غذا به درون شهر تبریزبود، بر اثر شلیک گلوله‌ای به سینه اش در سن ۲۴ سالگی کشته شد. مرگ باسکرویل برای تبریزیها سخت ناگوار بود، تشییع جنازه باشکوهی برای او در تبریز به راه افتاد و او را گورستان ارامنه تبریز دفن کردند.
?ستارخان در پیام به مادر باسکرویل که همراه با تفنگ وی و یک تخته فرش نفیس منقش به تصویر وی فرستاده شد چنین در وصف شهید آمریکایی مشروطیت گفته بود: “ایران در غم از دست دادن پسر عزیزتان در راه آزادی سوگوار است و ما قسم می خوریم که ایران آینده همواره از او در تاریخ به بزرگی یاد خواهد کرد و به مزار شریف او احترام خواهد گذاشت.”
?البته اکنون میان آمریکای باسکرویل و آمریکای ترامپ تفاوت زیادی وجود دارد: از شهادت در راه آزادی ایران تا کودتا و تحریم و ترور سرداری ایرانی! تاریخ چه پیچ و خم ها دارد: آمریکا از کشوری که به ملت ستم‌دیده و تحت ظلم آشکار روس و انگلیس کمک کرد تبدیل به کشوری شد که پس از جنگ جهانی دوم در ایران کودتا کرد، به صدام کمک کرد، شدیدترین تحریم‌ها را علیه‌مان اعمال کرد و سردارمان را ترور کرد.
?چنانکه باسکرویل به زیبایی گفت که “تنها فرق من با این مردم زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست”؛ می‌خواهم بگویم زادگاه، بومی بودن و والدینی ایرانی داشتن چنانکه نوشته‌ام معیار خدمت به وطن نیست؛ چه ایرانیانی که در گذشته و حال ضربات مهلکی بر پیکر ایران خانم وارد کرده‌اند و به اصطلاح خارجیانی که به ایران خدمت کرده اند.
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی/ ما را ز سر بریده می‌ترسانی/ ما گر ز سر بریده می‌ترسید یم/ در مجلس عاشقان نمی‌رقصیدیم
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi