مجتبی عمادی بايگي

چكيده
انتظار مي رود دانشگاه كه در آن “تعلیم درجات عالیه علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر” مي كنند، مظهر شفافيت در كليه امور پژوهشي، اجرايي، مالي و آموزشي باشد تا به عنوان اسوه اي براي ساير سازمانها در جامعه عمل نمايد. تعليم و تربيت نيروي انساني خام و تمايز آن به نيروي انساني ماهر و كارآزموده، هدف اصلي آموزش است؛ اما عامل تسهيل كننده اين تمايز، اعضاي هيئت علمي شايسته هستند. شفافيت، زيربناي رسيدن به شايستگي و شايسته سالاري است چون از سوگلي گرايي جلوگيري مي كند. فقدان شفافيت در امور پژوهشي، اجرايي، مالي و آموزشي دانشگاهها، آنها را به تيرگي گراييده است. وجود همين تيرگي باعث شده است تا نيازهاي جامعه به مشكل ها و در نهايت به ابرچالش ها در كشور تبديل شوند. جهت رفع تيرگي، غلبه بر ابرچالش ها و رسيدن به توسعه پايدار نياز است تا حوزه آموزش عالي يك پارچه و در تمامي عرصه ها شفاف شود، مبتني بر آمايش سرزمين،ماهيت رشته ها و پويايي هاي عصر چهارم انقلاب صنعتي هدفمند و مأموريت گرا شود،‌ بر پايه مفاهيم اسلامي اقتدار آفرين شود، با به كار بستن فناوري هاي نوين منبعث از عصر چهارم انقلاب صنعتي كارايي خود را ارتقاء‌دهد و با ايجاد و اصلاح مداوم رشته‌هاي دانشگاهي قالبي نو را جهت بنيان نهادن آموزشي نافع، ‌توانمند ساز و ثروت آفرين كه با كارايي بالا چالش‌ها را مرتفع مي‌نمايد و شاخص‌ها را رشد مي‌دهد و به توسعه پايدار مي انجامد، تحول يابد.
?????

سازمان برنامه و بودجه کشور، صد چالش اساسی کشور را که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری مشخص نموده است منتشر كرد. این چالش ها در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علم و فناوری، محیط زیست، سلامت و بین الملل دسته بندی شده اند.

از دیدگاه همه نخبگان، ده مسئله اول ایران در سال ۱۳۹۷ چنانکه توسط اتاق صنعت، معدن، کشاوری ایران گزارش شد عبارتند از بحران تامین آب، فساد، پیامدهای بحران آب، بحران ناکارآمدی عملکردها، فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، ناهنجاری های ساختاری اقتصاد ایران، نگرانی درباره آینده و احساس بی آیندگی، انباشت نارضایتی ها، بیکاری و قضاوت افکار عمومی درباره عملکرد حاکمیت. معاون اول ریاست جمهوری-آقای دکتر جهانگیری- نیز بحران منابع آب کشور، مسائل زیست محیطی، صندوق های بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری را ابرچالش های کشور دانسته است. در نهايت آنكه گزارش تهيه شده توسط مجمع جهاني اقتصاد در مورد «ريسك هاي جهاني سال ۲۰۱۸ » نشان مي دهد كه حوزه جغرافيايي كه ايران در آن واقع است با بحران آب، بحران مالي، بيكاري، تعارض بين كشورهاي همجوار، قاچاق، تورم بالا، عدم كارايي نهادهاي مالي و … مواجه است (Schwab, Brende, 2018).

از حیث برخی از معیارهای علم سنجی چنانکه توسط سازمانهای مربوط ملی و بین المللی اعلام می گردد، حکایت از آن دارند که رشد علمی کشور پس از انقلاب از شتاب فزاینده ای برخوردار بوده است و علیرغم اعمال تحریم های ظالمانه علیه کشور رتبه کشور از این حیث براساس شاخص SJR ، ۲۲ است (عمادي بايگي ؛ ۱۳۹۴). به عنوان شاهدی دیگر، شهر تهران که بسیاری از دانشگاههای قدیمی و بهره مند کشور را در خود جای داده است، توانسته است از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ سهم خود در نشر مقالات ISI را بیش از ۵۰۰ درصد افزایش دهد. در هر حال، برخلاف عمده کشورهایی که در لیست SJR رتبه های بهتری از ایران دارند، شاخص های اقتصادی-اجتماعی ما با آنها از حیث چالش های اشاره شده، قابل مقایسه نمی باشد. بعلاوه، در بین کشورهایی که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶ حداقل ۱۰۰ هزار مقاله منتشر کرده اند، بیشترین نسبت مقالات ابطال شده متعلق به ایران است (Maisonobe, Jégou & Cabanac; 2018). به عبارت دیگر، کشورهایی که در شاخص های مختلف اقتصادی، اجتماعی و رفاهی در صدر هستند به همان صورت و با یک ارتباط مستقیم در شاخص های علم سنجی نیز در صدر هستند. متاسفانه چنین ارتباطی در مورد ایران وجود ندارد (عمادي بايگي ؛ ۱۳۹۴).
دانشگاه، محل دانش است؛ آنجا که “تعلیم درجات عالیه علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند”. دانش در قرآن و حدیث دارای ویژگی هایی است که عبارتند از: منشا هر گونه خير، حيات دلها و روشنايى ديدگان از نابينايى و توانايى پيكرها از ناتوانى، پيشواى عمل، مايه سربلندى، زندگى و درمان، حيات بخش، بزرگترين برترى، جلوگير از آفتها و سلاحى عليه دشمنان است (محمدی ری‌شهری؛ ۱۳۹۰).
تاسيس دارالفنون در سال ۱۲۳۰ و دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ هجري شمسي كه حكايت از تلاش ايرانيان براي غلبه بر عقب ماندگي تاريخي نسبت به اروپا در حوزه علوم و فنون نوين داشته است، الگوبرداري از دانشگاههاي آن قاره بدون توجه به زمينه ها و فلسفه شكل گيري آنها بوده است. هر چه از زمان تاسيس دانشگاه در ايران گذشته است، چون اين نهاد از ابتدا فاقد
فلسفه و هدف مبتني بر ويژگي كشور ايران بوده است، كژكاركردهاي آن بيشتر و بيشتر شده است به طوريكه اكنون خيل زيادي از جمعيت بيكاران كشور را دانش آموخته هاي دانشگاهي تشكيل مي دهند. بعلاوه، عليرغم توسعه كمي دانشگاهها در ايران به صورتيكه كشوري ۸۰ ميليوني داراي تعداد دانشگاههايي برابر با چين با جمعيتي بالغ يك و نيم ميليارد نفر است؛ توسعه كيفي آنها به صورتيكه منجر به توسعه پايدار و ايجاد رفاه براي جامعه شوند به شدت مغفول بوده است. عطش كسب مدارك دانشگاهي كه به توسعه كمي دانشگاهها انجاميده است، كار را بدانجا كشانده است كه پايان نامه فروشي در ميدان انقلاب تهران، عليرغم تصويب قوانين، به پديده عادي تبديل شده است.
تحريم هاي ناعادلانه و ظالمانه آمريكا نشان داده است که تکيه بر نفت و درآمدهاي آن در عمل براي جامعه خطرناک است، واري آنکه نفت و ساير منابع خدادادي ثروتي ملي هستند که فقط به نسل حاضر تعلق ندارد. بعلاوه، اکنون در خانواده هاي ايراني، موضوع بيکار بودن و/يا شاغل بودن دانش آموخته هاي دانشگاهي در شغل هاي غير مرتبط که مي تواند با حقوق غير مکفي نيز همراه باشد؛ به پديده اي ملموس در ايران تبديل شده است. تحت چنين شرايطي که کشور به ويژه به رشد و توسعه اقتصادي و ارايه خدمات بهينه در حوزه هاي مختلف چون سلامت، محيط زيست، صنعت و … نياز دارد، ضرورت تحول جدي در مراکز آموزش عالي از جنبه هاي مختلف چون کيفيت و کميت پذيرش دانشجو، رشته ها و مقاطع تحصيلي و نحوه ارتقاء مرتبه اعضاي هيأت علمي به شدت احساس مي شود. نگارنده معتقد است که اين تحول مي بايست بر اصلي ساده استوار باشد: اکتساب درآمد براساس دانش و مهارت آموخته شده در محيط پوياي عصر انقلاب چهارم صنعتي.
در كشور اسناد، قوانين و آيين نامه هاي مختلفي براي حوزه آموزش عالي در مراجع مختلف تصويب و ابلاغ شده است كه از آن جمله مي توان به «نقشه جامع علمي كشور»، سياست هاي كلي علم و فناوري، آيين نامه ارتقاء اعضاي هيئت علمي و … اشاره نمود. تقريبا در تمامي موارد روند تصويب آنها، از ابتدا تا ابلاغ، شفاف نمي باشد و مشخص نيست چه كساني و با چه ديدگاههايي و به علت مرتفع نمودن چه چالش هايي اين موارد را پيشنهاد و تصويب مي كنند. به عبارتي، هيچ سامانه اي وجود ندارد كه كليه اقدام ها و نقدهاي انجام شده به هر پيش نويسي در اين زمينه را مستند سازد و پس از ابلاغ نيز راه را براي اصلاح كاستي هاي قوانين هموار نمايد. به عنوان مثال، “شاخص‌های علم و فناوری کشور نشان می‌دهد علم و فناوری مطابق هدف‌ها و انتظاراتی که در نقشه جامع علمی تعیین شده پیشرفت نکرده است. یکی از دلایل عدم تحقق هدف‌ها، نقايص نقشه جامع به‌عنوان یک سند بالا دستي است. یکی از نقص ها، به علت عدم پیوند هدف‌ها و راهبردهای نقشه جامع با هدف‌ها، راهبردها و چالش‌های واقعي توسعه کشور است. ايراد دیگر تعداد زیاد اولویت‌ها و راهبردهای تعیین‌شده در نقشه است به طوريكه همه رشته‌ها از اولویت برخوردار شده‌اند؛ گویی كه اولویتی وجود ندارد. همچنین رشته‌های علمی به‌ خاطر خود رشته‌ها اولویت پیدا کرده‌اند نه به‌خاطر نقشی که انتظار مي رود در حل چالش‌های توسعه کشور می‌توانند ایفا کنند. بعلاوه، جهت‌گیری‌های پژوهش و فناوری در رشته‌های علمی که از اولویت برخوردار شده‌اند روشن نشده است.” از آنجا كه پژوهش عامل اصلي تبديل خلاقيت به نوآوري، نادانسته به دانسته و كنجكاوي به پارادايم است؛ در فقدان يك سامانه جامع چون سامپك (سامانه مديريت پژوهش كشور)، هيچ تصوير شفافي از پژوهش هاي گذشته و حال در عرصه هاي علوم پايه، علوم كاربردي و علوم تجربي-توسعه اي، دستاوردهاي آنان، نقش آنها در رشد و توسعه كشور، دريافت كنندگان گرنت هاي مربوطه و تاثير آنها بر شرايط اجتماعي-اقتصادي كشور (جهان) وجود ندارد. بعلاوه، “در نقشه جامع، اقدامات ملی متعددی تعریف شده است بدون آنکه برآوردی از منابع لازم و توازن با منابع موجود شده باشد. به‌‌علاوه سازوکارهای رشد علم و فناوری در پیوند با اقتصاد مشخص نیست (مشايخي؛ ۱۳۹۵).” از طرف ديگر، بر کسي پوشيده نيست که کميت و کيفيت بروندادهاي فعاليت اعضاي هيأت علمي در قالب هاي مختلف چون مقاله، کتاب، ثبت اختراع، تجاري سازي و استفاده پذير نمودن اجتماعی دانش، ارايه خدمات و محصولات مورد نياز جامعه و غيره به عوامل مختلفي بستگي دارد که تمامي آنها در حوزه کنترل خود افراد نيستند. از جمله اين عوامل مي توان به مواردي چون موقعيت جغرافيايي دانشگاه، وزنه سياسي استان و شهر محل استقرار دانشگاه در کشور، ميزان بهره مندي استان و شهر از حيث زيرساخت ها و امکانات، کيفيت دانشجويان ورودي، کميت و کيفيت تجهيزات آزمايشگاهي، کميت و سقف بودجه طرح هاي مصوب استاني و ملي، نسبت اشتغال اعضاي هيأت علمي در پست هاي استاني، منطقه اي و ملي، ماهيت رشته و ديدگاه واقع گرايانه مربوط به آن، انحصار گرايي، سوگلي گرايي و ويژه خواري و سطح
علمی عضو هيئت علمي اشاره نمود. برايند کلي اين عوامل خود را در نحوه توزيع و تخصيص منابع کشور و عدم امکان ورود به عرصه هاي انحصاري ارايه خدمات به منصه ظهور مي رسانند. آشکار است که بودجه و منابع ابتدا در تهران، سپس در کلانشهرها و پس از آن در شهرستان ها توزيع و تخصيص مي يابد. پيامد واضح چنين واقعيتي، مهاجرت واقعي يا انتظاري به کلانشهرها و عدم خروج از آنها حتي تحت شرايط کاملا نامناسب زيست محيطي است. به عنوان مثال، در نظر بگيريد که شهرک سلامت نه در منطقه اي با شرايط زيست محيطي مناسب که بلکه در کلانشهرهاي آلوده تاسيس مي شوند. علاوه بر ناکارايي توزيع و تخصيص بودجه و منابع و انحصارگرايي در ارايه خدمات، به علت تفوق افراد ساکن در تهران و ساير کلانشهرها در مراکز مختلف تصميم گيري چون وزارتخانه ها، ستادهاي ويژه رياست جمهوري و غيره کميت و سقف بودجه هاي اختصاص يافته به شهرستان ها به هيچ عنوان با تهران و ساير کلانشهرها قابل مقايسه نمي باشد. حال در نظر بگيريد که با وجود فقدان شفافيت و چنين محدوديت هاي ناعادلانه اي، آيين نامه اي کشوري جهت ارتقاء اعضاء هيأت علمي در تهران تهيه و مورد استفاده قرار مي گيرد (عمادي بايگي؛ ۱۳۹۵).

براساس آيين نامه جامع مديريت دانشگاهها، شرايطي براي احراز پست هاي دانشگاهي از سطح رئيس تا مديران گروهها تعيين شده است. با توجه به آنكه، تعيين رئيس دانشگاه به طور مستقيم بر تعيين ساير پست هاي دانشگاهي تاثير مي گذارد، تعيين روساي دانشگاه ها بايستي از سازوكاري كاملا شفاف در سطح ملي برخوردار باشد. بر همان سياق كه نحوه تخصيص بودجه هاي پژوهشي در كشور غيرشفاف و كاملا ناعادلانه است، نحوه تعيين روساي دانشگاه ها نيز شفاف نمي باشد. حاصل اين عدم شفافيت، مي تواند وقوع سوگلي گرايي در دانشگاهي باشد كه انتظار مي رود مصداق كامل شايسته سالاري باشد.
نگاهي به مجموعه آموزش به طور كلي و آموزش عالي به طور خاص نشان مي‌دهد كه هر سازماني جزيي را بر اساس اهداف و مقاصد غير بلند مدت خود از كليت آموزش ( آموزش عالي) جدا نموده‌اند و اكوسيستم آموزش و آموزش عالي را به يك گسيختگي ناشي از تراژدي اشتراكات دچار نموده‌اند. بي شك همانگونه كه در موجودات پرسلولي منجمله انسان اجزاء مختلف در يك تعامل و همكاري تنظيم شده سازنده ، با يكديگر كليتي موفق را مي‌سازند، در عرصه سرزمين نيز تنظيم روابط و كنش‌هاي متقابل بين عوامل انساني و محيطي مي‌توانند به ايجاد سرزميني مبتني بر بهره‌گيري بهينه و پايدار از استعدادهاي انساني و محيطي بينجامد. بنابراين هدف آمايش سرزمين آن است كه بتواند از طريق حفاظت از كاربري‌هاي پايدار اراضي، افزايش بهره‌وري، كارايي و بازده اقتصادي، گسترش عدالت اجتماعي ،‌برقراري توازن در برخورد داري از سطح معقول توسعه و رفاه در تمام مناطق جغرافيايي ،‌ ايجاد و تحكيم پيوندهاي اقتصادي و هماهنگ سازي تأثيرات مكاني – زماني سياست‌هاي بخشي،‌ استاني، منطقه‌اي و ملي بتواند اهدف اسناد بالا دستي توسعه كشور و مديريت يكپارچه سرزمين را به صورت واقع گرايانه، متوازن،‌ پايدار و عادلانه عملي سازد. با وجود چنين نگاه سيستمي و جامع به اكوسيستم آموزش عالي در ايران مشخص است كه وضعيت حال ، ‌فاصله فراوان از آينده مطلوب دارد. نگارنده اعتقاد دارد در زماني كه دانشگاههاي پيشرو جهان اذعان دارند كه در عصر چهارم انقلاب صنعتي براي حل چالش‌هاي ملي و بين المللي ديگر يك دانشگاه منفرد نمي‌تواند وارد عمل شود و نيازمند تعامل و همكاري با ساير دانشگاهها و بخش خصوصي مي‌باشد گسيختگي آموزش عالي در ايران كه منجمله خود را در رقابت بين دانشگاههاي ارگانهاي مختلف نشان مي‌دهد بسيار از چرخش‌هاي آكادميك جهاني دور است. به عبارتي در قرن بيست و يكم با دانشگاههاي پژوهش محوري كه به اواخر قرن نوزدهم تعلق دارند و به شيوه قرن بيستم مي‌انديشند،‌ نمي‌توان جهت روبرو شدن موفق با چالش‌ها و ارتقاء جامع شاخص‌هاي زندگي سالم و با رفاه براي اقشار جامعه اقدام نمود (عمادي بايگي ؛ ۱۳۹۴).

در مجموع، با عنايت به بيانات رهبر معظم انقلاب كه “صبح دوشنبه گذشته (۲۳/۰۷/۹۷) در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه خود، در توضیح «نامه‌ی حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خطاب به مسئولان و فرماندهان نظامی» برخی وظایف آنان را برشمردند و این نامه را به مثابه دستورالعملی برای همه مدیران نظام اسلامی دانستند و با اشاره به فرازهایی از این نامه گفتند: در منطق حکومت علوی اگر کسی به خاطر مسئولیتش دارای امتیاز و احترامی شد، این موضوع نباید اخلاق و رفتار او را با مردم تغییر بدهد و او را از مردم دور کند. ایشان سپس به فراز دیگری از این نامه درباره موضوع شفافیت مسئولان پرداختند: «اَلا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب». توجّه به مردم، آراء مردم، اهتمام به مردم، می گوید «ما از غربی‌ها یاد گرفتیم اینها را»؛… وقتی مراجعه به
منابع نمی کنید، وقتی کلمات امیرالمؤمنین و رسول مکرّم اسلام را نمی خوانید، بلد نیستید، خب بله، از غربی‌ها باید یاد بگیرید. میگویند بعضی‌ها، می‌شنوید که «بله، این شفّافیّت را هم آنها به ما یاد دادند»؛ نخیر، شفّافیّت را امیرالمؤمنین یاد داده؛ میگوید حقّ شما بر من -یعنی حقّی که شما پیش من دارید- [این است که] هیچ رازی را از شما پنهان ندارم، هیچ حرفی را از شما پنهان نکنم، مگر در جنگ و مسائل جنگ و مسائلی که با دشمن طرف هستیم،…بله اینجا جای افشاگری نیست، جای شفّافیّت نیست، امّا در غیر اینها، در مسائل عمومیِ مردم، «اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً.»” لذا از آنجا كه آموزش به طور عام و آموزش عالي به طور خاص جزء مسايل مخفي نيست وعامل تمايز نيروي انساني خام به نيروي ماهر كارآزموده است؛ نياز است تا در تمامي جنبه هاي خود شفاف شود، مبتني بر آمايش سرزمين و ماهيت رشته ها هدفمند و مأموريت گرا شود،‌ بر پايه مفاهيم اسلامي اقتدار آفرين و يك پارچه شود، با به كار بستن فناوري هاي نوين منبعث از عصر چهارم انقلاب صنعتي كارايي خود را ارتقاء‌دهد و با ايجاد رشته‌هاي دانشگاهي بين رشته اي و فرارشته اي قالبي نو را جهت بنيان نهادن آموزشي نافع، ‌توانمند ساز و ثروت آفرين كه با كارايي بالا چالش‌ها را مرتفع مي‌نمايد و شاخص‌ها را رشد مي‌دهد و به توسعه پايدار مي انجامد، تحول يابد.

مراجع:
۱- عمادي بايگي، مجتبي؛ ۱۳۹۵؛ آيين نامه ارتقاء مرتبه اعضاي هيأت علمي مراکز آموزش عالي: از آباد شهر تهران تا آرمان شهر شارستان؛ چهارمين همايش ملی آسيب شناسی آموزش سازمانی؛ تهران.
۲- عمادي بايگي، مجتبي؛ ۱۳۹۴؛ تحول در نظام دانشگاهي مبتني بر آمايش سرزمين با هدف ايجاد اقتدار براي كشور؛ همايش ملی تدبير در توسعه استان چهارمحال؛ شهركرد.
۳- عمادي بايگي، مجتبي؛ ۱۳۹۶؛ لزوم ايجاد سامپك (سامانه مديريت پژوهش كشور) از حيث برقراري اصل عدالت در اخلاق؛ كنفرانس بين المللي اخلاق در علوم و فناوري؛ تهران
۴- مشايخي، علينقي؛ ۱۳۹۵؛ منظومه توسعه و پیشرفت علمی؛ روزنامه دنیای اقتصاد – شماره ۳۹۵۴
۵- محمدی ری‌شهری، محمد؛ ۱۳۹۰؛ علم و حكمت در قرآن و حديث؛ چاپ و نشر دارالحدیث؛

۶- M Maisonobe, L Jégou & G Cabanac; 2018; From Tehran to Wuhan: Peripheral cities make an impact; www.natureindex.com.
۷- K Schwab, B Brende, 2018; Global Risks Report; http://reports.weforum.org/global-risks-2018

@EmadibaygiGleam