?اتهام دیروز، گفتمان امروز
در کتاب پنج گفتار، افلاطون به شرح دفاعیهی سقراط در دادگاه آتن، و وقایع پس از آن میپردازد.
شخصی بهنام ملیتوس، و دو تن از رجال بانفوذ سیاسی یونان باستان بهنامهای آنیتوس و لایکون، از سقراط شکایت کردهاند.
?دادگاه رسمیت مییابد؛ خیل بزرگی از هواداران سقراط از جمله کریتو، افلاطون، آپولو و … در دادگاه حضور دارند. سقراط در جایگاه متهم قرار میگیرد، و تفهیم اتهام میشود. او طی خطابهای طولانی به دفاع از خود میپردازد. دادگاه آتن در جلسهی اول سقراط را گناهکار تشخیص میدهد، و ملیتوس از دادگاه تقاضای اشد مجازات میکند.
?جلسهی دوم در همان روز تشکیل میشود. دادگاه از سقراط میخواهد در مورد مجازاتش، پیشنهاداتی ارائه کند . او با زبانی طنزگونه از دادگاه میخواهد که در قبال خدماتش، به او غذای مجانی دهند. سقراط در ادامه از دادگاه تقاضا میکند که او را تبعید کنند، و در نهایت به اصرار هوادارانش به دادگاه پیشنهاد میدهد که جزای نقدی برای او تعیین کنند. داوران به پیشنهادهای او اعتنایی نمیکنند، و در نهایت هیأت منصفهی ۵۰۱ نفرهی دادگاه آتن، رأی به اعدام سقراط میدهد.
?از آنجا که محاکمهی سقراط مقارن با فستیوال خدایان است، او پیش از اجرای حکم، مدتی طولانی در حبس میماند. روز پیش از اجرای حکم، کریتو نزد سقراط میآید، و به او خبر میدهد مقدمات لازم برای فرار او را تدارک دیده است. کریتو به سقراط التماس میکند که از آتن فرار کند. سقراط چنین کاری را معادل لگدمال کردن قانون میداند. او نمیپذیرد.
?در روز اجرای حکم، دوستان نزدیک سقراط در زندان حضور مییابند. او با شاگردانش به بحث فلسفی میپردازد. زندانبان از دوستان سقراط میخواهد دست از مباحثه با او بردارند. او توضیح میدهد که صحبت کردن باعث گرمشدن بدن میشود، و اثربخشی زهر را کاهش میدهد، و در اینصورت، سقراط ممکن است مجبور شود دو یا سه مرتبه جام زهر بنوشد، و این وضعیت برای او دردناک خواهد بود. سقراط اعتنا نمیکند، و از زندانبان میخواهد که بهاندازهی کافی زهر برای اجرای حکم آماده کند.
?غروب آفتاب نزدیک میشود. زندانبان خبر میدهد موعد اجرای حکم نزدیک شده است. او نالهکنان از سقراط میخواهد که بر او خشم نگیرد و او را ببخشد. سقراط از زندانبان نزد شاگردانش تمجید میکند، و او را جوانمرد میخواند. کریتو به سقراط میگویند هنوز پاسی تا غروب آفتاب مانده است، و از او تقاضا میکند دمی بیشتر نزد آنها بماند. سقراط پاسخ میدهد که با این کار گویی خود را مسخره کرده است، و علاقهی خود را به چیزی ( زندگی) که نزد او هیچ است، نشان داده است.
?سقراط جام زهر را بهدست میگیرد، وبهسادگی تمام آن را سرمیکشد. شاگردان با دیدگان اشکبار به نظاره مینشینند. سقراط آنها را به آرامش فرامیخواند، و خود در آرامش دیده فرومیبندد.
?اما اتهام سقراط چه بود:
“سقراط به موجب انجام کارهای ناشایست، گناهکار است. او به مطالعهی چیزهایی میپردازد که در آسمانها و زیر زمین است؛ او گزارههای غلط را درست جلوه میدهد، و این چیزها را به سایر مردم هم یاد میدهد.”
شاکیان پرونده اینگونه اذعان میکنند: “سقراط میخواهد با این کارها جوانان ما را فاسد کند!”
?سقراط با همین گفتمان به مرگ محکوم میشود، و از بد روزگار بیش از این تفهیم اتهام نمیشود.
?بعد از گذشت ۲۴۰۰ سال از مرگ سقراط، هنوز هم این گفتمان، چارچوب اصلی سخنان [برخی] رجال سیاسی ما را تشکیل میدهد:
” یک عده میخواهند با … (فلان کار) به … (فلان هدف) برسند.” و عموما نمیگویند چه کسانی، با چه سازوکاری و چگونه قرار است به هدف خود نایل شوند.
⚠️بدتر اینکه این جنس از گزارهها بهگونهای افراطی به محافل علمی ما نیز تسری یافته است. بدیهی است که متخصصان علوم انسانی بیش از کارشناسان سایر علوم از این جنس گفتمان استفاده میکنند؛ گفتمانی که بزرگترین فیلسوف تمام دوران را که متخصص علوم انسانی بود، به کام مرگ فرستاد.
⚠️اقتصاددانان کشورمان در گفتمان ” یک عده میخواهند …” ید طولانی دارند. یکی میگوید فلان طرفدار نظام سرمایهداری قصد دارد حقوق مستضعفان را به نفع ثروتمندان مصادره کند؛ آن یکی میگوید فلان هوادار نهادگرا میخواهد از رانتهای دولتی بهنفع استفاده کند؛ این یکی میگوید یک عده سودجو قصد دارند بازار ارز کشور را آشفته کنند؛ آن دگری میگوید …
?امان از اتهام دیروز که گفتمان امروز است!
قلمرو مالی- میثم راد پور
@EmadibaygiGleam