«انحصار؛ کرونای اقتصاد بازار»
«انحصار؛ کرونای اقتصاد بازار»
✨به نظرم رسید که دربارهٔ مفهوم لغوی و اصطلاحی انحصار، ریشهدوانی انحصار در بازار آزاد و زیان حاصل از انحصار توضیحاتی ارائه کنم. اول به سراغِ مفهوم لغوی انحصار یا بطور دقیقتر، “مونوپولی” برویم. گویا مونوپولی یک واژهٔ یونانی به معنای بازار دارای “یکفروشنده” میباشد. این تصور از مونوپولی موجب شده که عموم ما زمانی یک بازار را انحصاری بنامیم که تنها “یک” فروشنده یا تولیدکننده در بازار موجود باشد. اما در سدهٔ ۲۰ شاخصی به منظور سنجش میزان انحصاریبودن بازارها بنام HHI توسط ۲ اقتصاددان به نام هیرشمن و هرفیندال طراحی شد که این شاخص نه به «کمّیت بنگاههای موجود در یک صنعت» بلکه به «سهم بازاریِ» بنگاههای موجود توجه دارد. سهم بازاری، درصدی از مجموع فروش محصول در یک صنعت میباشد که توسط هربنگاهِ موجود در آن صنعت ایجاد شده. این شاخص به ما میگوید که حتی اگر در صنعتی، مثلاً ۲۰ بنگاه وجود داشته باشد اما یکی از این بنگاهها ۴۰ درصد از سهم بازار را تصاحب کرده باشد، این صنعت، “فوقالعاده انحصاری”ست. به هر کدام از ۱۹ بنگاه باقی، ۳ درصد از سهم بازار تعلق میگیرد. مشاهده میکنید که شمار بنگاهها قابل قبول به چشم میآید اما تصاحب سهم عمدهٔ بازار توسط یک بنگاه، صنعت را غیررقابتی کرده است.
✨زمانیکه شما بر سهم اعظم بازار چیره شوید از «قدرت بازاری» برخوردار خواهید شد. قدرت بازاری اشاره به وضعیتی دارد که انحصارگر توان تحمیل قیمت مدنظرش به مصرفکنندگان از طریقِ کاهش حجم تولید و عرضهٔ محصول به بازار، و تحمیل دستمزد مدنظرش به کارگران، از طریق کاستن از تقاضایش برای نیروی کار خواهد داشت. قیمت تحمیلشدهٔ انحصارگر به مصرفکننده لزوماً قیمت گزافی نیست؛ اما بسیار بالاتر از شرایط موثر رقابتیست و دستمزد پیشنهادیاش به کارگران هم نازلتر از شرایطِ رقابتی خواهد بود.
✨ پس مشخص شد که انحصار نه فقط به مصرفکنندگان بلکه بیشتر به کارگران آسیب میزند. کارگرانی که ناچارند نیروی کارشان را به بنگاههای معدود و یکهتازِ بازارها بفروشند از قدرت چانهزنی ناچیزی برخوردار خواهند بود چراکه گزینهٔ فراوانی در بازار پیش رویشان نخواهد بود و بنگاه(های) مسلّط در بازار هم که از رقابت موثر فارغ هستند، هیچ دلیلی نمیبینند که بر سر پیشنهاد دستمزد و شرایط بهتر کاری مشعول به رقابت شوند تا کارگران را به سمت خود سوق دهند. یکی از دلایل منجد ماندن دستمزد کارگران آمریکایی در ۴ دهه اخیر، رشد تمرکزیافتگیِ (انحصاریشدن) بازارها در آمریکاست.
✨ اما در خصوص شکلگیری انحصار در “اقتصاد آزاد” : بنگاههای تجاری در یک اقتصادِ فاقد مقرراتِ ضدانحصار و ضدائتلاف، به راحتی به جایگاه انحصاری دست خواهند یافت؛ نه فقط در یک یا دو بازار بلکه در اکثر بازارها. برای نمونه، هنگکنگ آزادترین اقتصاد دنیاست اما به دلیل ضعف در مقرراتگذاری علیه انحصارگری، بنگاههای عظیمالجثّهٔ انحصارگر بر اقتصاد و سیاستش چیرگی یافتهاند. غالباً گفته میشود که ورود کارآفرینان بالقوه به بازارها به راحتی انحصارها را درهمشکسته و روح رقابت را در بازارها میدمد. اما به این تصور به لحاظ تجربی و تئوریک، چند انتقاد وارد است.
✨سومین ابرثروتمند دنیا، وارن بافت، آن ادعا را زیر سوال برد، زمانیکه به سرمایهگذاران چنین میگفت که برپایی موانع ورود به بازارها، همچون “خندق”یست که ما را از فشار رقابت، حفاظت و احاطه میکند: «ما بایستی به خندق و توان عریض نگهداشتن آن و نیز غیرممکن ساختن عبور از آن بیاندیشیم. ما به مدیران کسبوکار میگوییم که هر سال خندقی عریضتر میخواهیم.» مشاهده میکنید که یکی از “باهوش”ترین سرمایهگذاران دنیا، بیمیلی اهالی کسبوکار به رقابت و تمایلشان به “برپایی موانع ورود به بازارها” را افشا نمود. پس میتوان نتیجه گرفت که بنگاههای اقتصادی در یک اقتصاد بازاری میکوشند خندقی عریض در راه کارآفرینان بالقوّه ایجاد کنند.
✨ یکی از این خندقها، “قیمتگذاری یغماگرانه” (Predatory Pricing) نام دارد. زمانیکه یک بنگاه جدیدالورود وارد بازار میشود، بنگاههای بزرگ به واسطهٔ افزودن بر ظرفیت تولیدیشان، قیمت محصولشان را کاهش داده و بنگاه جدیدالورود از میدان به در میشود. این ترفند مکرّراً صورت گرفته و توانسته جایگاه انحصاری آمازون و مایکروسافت و امثالهم را تحکیم کند. نمونهای از رقابتستیزی مایکروسافت را در نظر بگیرید: زمانی کمپانی Netscape، مرورگر اینترنتیش را به بازار عرضه کرد اما مایکروسافت با عرضهٔ مرورگر رایگان، نتسکیپ را در موقعیت بغرنجی قرار داد و سرانجام مایکروسافت به لطف سلطهاش بر بازارِ سیستمِ عامل رایانه به صفحه رایانه کاربران نتسکیپ هشداری مبنی براینکه که استفاده از نت سکیپ عملکرد رایانهتان را دچار مشکل میکند میفرستاد!/۱
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi
✨این راهبرد ضدرقابتی که “شک، ترس و نااطمینانی” نام دارد، تیر خلاص را بر پیکر بیجان نتسکیپ وارد و جایگاه انحصاری مایکروسافت را تحکیم کرد.
✨”ادغام پیشگیرانه” هم ترفند دیگری برای ممانعت از ورود کارآفرینان جدید میباشد. بنگاههای بزرگ، بنگاههای بالقوه را پیشاپیش خریداری میکنند. کارآفرینان بالقوه، فروختن بنگاهشان به قیمتی راضیکننده به بنگاههای بزرگ را بر دردسر رقابت با آنها ترجیح خواهند داد. بنگاهها حتی قراردادهایی با یکدیگر میبندند که بر سر جذب نیروی کارشان رقابت نکنند. این قراردادها از شدّت رقابت درطرف تقاضای بازار کار کاسته و وضعیت کارگران را بدتر میکند.
✨علاوه بر اینها، ورود به برخی بازارها برای کارآفرینان بالقوه، پرهزینه هست. مثل “بازار هواپیما” که هزینهٔ سنگین طراحی و آزمایش هواپیما، آنان را از ورود به بازار دلسرد ساخته و بر قدرت بازاری بنگاههای موجود میافزاید. در بازارهای نرمافزار هم از آنجا که کاربران به نرمافزارهای انگشتشماری (فسیبوک و ورد و..) خو گرفته و این نرمافزارها نزدشان مقبولیتی عام یافته است، برای بنگاههای بالقوه دشوار و پرهزینه خواهد بود که دست به مخارج گزاف تبلیغاتی زده تا کاربران را به استفاده از محصول جدیدشان ترغیب کنند.
✨ تمامی این موارد (قیمت گذاری یغماگرانه، هزینه هنگفت ورود به بازار و ادغام پیشگیرانه) دست به دستِ یکدیگر میدهند تا بازارها حتیالمقدور انحصاری بمانند. ما در دنیایی زندگی میکنیم که بازارهایش انحصاری و شبهانحصاریست. حتی اگر چندین بنگاه هم در بازارها فعالیت کنند، تصاحب سهم عمدهٔ بازارها توسط دو سه بنگاه، رقابت را محدود کرده و رفاه مصرفکنندگان و مزد کارگران را منکوب میسازد.
✨پس در چنین دنیای انحصاری به مقررات مرتبط با کنترل ادغام (مگر درصورتیکه منافع قابلتوجهی از ادغام حاصل شود)، کنترل ائتلاف و حتی مالیاتستانی تصاعدی (که انحصارگران را هدف میگیرد) نیاز داریم. “درآمد انحصاری” که انحصارگران کسبش میکنند فراتر از درآمد توجیهکنندهیست که آنان را در فلان شاخه کسبوکار حفظ کند. کسب این درآمد مازاد انحصاری لزوما به رشد سرمایهگذاری نمیانجامد و حتی منابع را منحرف میکند. بدینرو بازتوزیع این عواید اثر منفی برسرمایهگذاری نخواهد داشت. مالیاتستانی و مقرراتگذاری در این جهان انحصاری نه یک انتخاب که یک ضرورت گریزناپذیر میباشد./۲(نویسنده: @VikingPalme)
@EmadibaygiGleam
@DrEmadibaygi